مبانی معرفت شناختی عشق ازدیدگاه افلاطون و مولوی با تکیه بر محاورات ضیافت، فایدروس، ثئای تتوس و دیوان شمس
(ندگان)پدیدآور
هادی, دکترروح اللهمستفید کریق, زهراحسینی بهشتی, دکتر سید محمد رضانوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
عشق از مباحث مشترک میان عرفان و فلسفه است. طبق دیدگاه افلاطون و ملاحظات عاشقانۀ مولوی ، عشق به عنوان یک منبع عقل االهی، مدرِک کل شمرده می شود. در مقالۀ پیش رو به شباهتهای این دو دیدگاه فلسفی و عرفانی در باب عشق میپردازیم. درتبارشناسی اندیشه و تجربۀ زیستۀ مولوی در ساحت عشق و نوع فهم کلی حاکم بر صورتبندی او از مفاهیم عاشقانه، نقب به بنیاد تاریخی، فلسفی این نوع نگرش، ضروری مینماید. در این مسیر، سایۀ اندیشه افلاطونی به عنوان خاستگاه و مرجعیت ارزشگذار فضیلتمحور در عرصۀ عشق، مطرح میشود. در این رویکرد تطبیقی فلسفه و عرفان در پدیدۀ عشق، جهت تعیین نقش معرفت حسی، عقلی و شهودی، با روش دیالکتیک افلاطون مواجه هستیم که در نُه محاورۀ مختلف از جمله فایدروس، ضیافت، جمهوری و ثئای تتوس بدان پرداخته است. با تکیه براین مباحث، ما درآثار مولوی بهویژه دیوان شمس، ضمن طرحوارههایی در غزل، با لایههای برهانی معرفتشناسانهای روبرو میشویم که با نگاه افلاطون در باب معرفت و عشق همپوشانی دارد و نشانگر تأثیرپذیری مولوی از نوع نگرش هستیشناسانه و فضیلتمحور افلاطون است.
کلید واژگان
افلاطونمولوی
عشق
معرفت
دیالکتیک
شماره نشریه
59تاریخ نشر
2019-09-231398-07-01
ناشر
دانشگاه علامه طباطبائیAllameh Tabataba’i University
سازمان پدید آورنده
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه تهرانمربی غیر رسمی دانشکده اصول دین / دبیر دبیرستان منطقه 7 تهران
دانشیار گروه فلسفه دانشگاه تهران
شاپا
1735-32382476-6038




