علّیّت در مطالعات تاریخی
(ندگان)پدیدآور
طالبان, محمدرضانوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
مطالعة علل وقایع و رخدادهای تاریخی یکی از اهداف اصلی و مهم مطالعات تاریخی است. با وجود این، وقتی دانشپژوهان در مطالعات تاریخیشان مدعی میشوند که فلان عامل «علّت» یک رخداد یا نتیجة خاص میباشد، دقیقاً روشن نیست که مدلول و منظورشان از واژة علّت چیست. در مقالة حاضر تلاش شده است تا ضمن معناشناسی علّیّت در علوم اجتماعی نشان داده شود که محققان تاریخی معمولاً علّیّت را به معنای شرط لازم/کافی برای نتایج مورد مطالعهشان در نظر میگیرند. استدلال شده است، هنگامی که فرد بدنبال تبیین تاریخی یا تبیین حوادث خاص و وقایع منفرد است، تقریباً بطور طبیعی به سمت علل لازم و/یا کافی سوق پیدا میکند، حتی اگر بدان خودآگاهی نداشته باشد. لذا، تأکید مقالة حاضر بر پنداشت علّیّت بر اساس علل لازم و/ یا کافی و مشتقات آنها است؛ چون، آنها پیوند تنگاتنگی با مطالعات تبیینی در تاریخ دارند. این نوع علل، به چهار دسته عمده تقسیم شدهاند: شرط لازم و غیرکافی، شرط کافی و غیرلازم، شرط لازم و کافی، و شرط ناکازم؛ که به نظر نگارنده میتوانند پوشش نسبتاً کاملی برای بحث علّیّت در مطالعات تاریخی باشند. در این مقاله، همچنین با ذکر مثالهای متعدد؛ کاربرد هر یک از این علل را در مطالعات تاریخی و تبیینهای زنجیرهای یا روایتهای تاریخی نشان داده شده است.
کلید واژگان
علّیّتمطالعات تاریخی
شرط لازم
شرط کافی
شماره نشریه
15تاریخ نشر
2015-08-231394-06-01
ناشر
دانشگاه الزهراAlzahra University
سازمان پدید آورنده
استادیار جامعه شناسی پژوهشکده امام خمینی و انقلاب اسلامیشاپا
2008-88412538-3507




