خلقت بشر در پرتو قرآن
(ندگان)پدیدآور
غراب, کمال الدیننوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
بحث از واژه "بشر" مراحل و خلقت او در قرآن و تبدیل بشر بیولوژیک به یک موجود ایدئولوژیک است.
 در قرآن ذیل چهار واژه "انسان"، "ناس"، "بشر" و "آدم" از انسان بحث شده است. شاید بتوان گفت، مراد قرآن از "انسان"، ویژگىهاى روان شناختى و ساختمان روحى و روانى و گاه ساختمان طبیعى انسان و از واژه "ناس" انسان درجمع و جامعه و از واژه "بشر" یک موجود بیولوژیک با طبیعتى ویژه و از "آدم" و "بنى آدم" انتظارات ایدئولوژیک خود از اوست. از سوى دیگر، در مجموعه آیاتى که از خلقت بشر سخن رفته است، خلقت نوعى این موجود در نظر بوده است، نه خلقت جنینى. خلقت نوعى بشر نیز همچون خلقت جنینى داراى مراحل و عناصرى است. در قرآن از خاک و آب به عنوان عناصر خلقت بشر یاد شده است. این در حالى است که در قرآن درباره خلقت جانداران دیگر از خاک، کمترین ذکرى حتى به صورت اشاره دور نیز نیامده است. از مجموع کاربردهاى واژه "ماء" و "تراب" در مورد بشر و موجودات دیگر این نتیجه به دست مىآید که در اصل، بشر هیچگونه قرابتى با موجودات دیگر ندارد و بشر از آغاز براى منظور دیگرى آفریده شده است. مرحله دوم خلقت بشر، آمیختن "خاک" و "آب" در یکدیگر است که برایند آن مادهاى است به صورت "گِل" که در قرآن از آن به "طین لازب" و "حمأمسنون" تعبیر شده است که این دو تعبیر، به یک مرحله اشاره دارند امّا "طین لازب" یک صفت واقعى را بیان مىکند و از خاصیت و ویژگىهاى این خمیره سخن مىگوید، امّا "حمأمسنون" قضاوت ارزشى قرآن است درباره این خمیره. مرحله بعدى، تبدیل این گل چسبنده یا لجن بدبوى، به "صلصال" است. "صلصال" مرحلهاى است که بشریت مىمیرد و آدمیّت مىرود که با دمیده شدن روح خدا در او آغاز گردد. از نظر وجود شناختى روح خدا در همه موجودات هست، امّا از نظر ایدئولوژیکى روح خدا فقط زمانى در انسان دمیده مىشود که از مرحله "حمأمسنون" بگذرد و به مرحله صلصالى برسد.
کلید واژگان
خلقت بشرمراحل خلقت بشر
"ماء"
"تراب"
"طین"
"حمأمسنون"
"صلصال"
بشر
انسانشناسى
شماره نشریه
1718تاریخ نشر
1999-07-231378-05-01




