ذکر،زمان و خاطره از نظر مولوی و ارتباطآن با نمادِ«دلارام»درغزلیات شمس
(ندگان)پدیدآور
محمدی آسیابادی, علیاسماعیل زاده, مرضیهنوع مدرک
Textمقاله علمی
زبان مدرک
فارسیچکیده
مولانا، از جمله عرفایی است که به مفهوم «ذکر» و لوازم آن که بیشتر به صورت نمادین در کلامش ظاهر میشود، توجه خاصی نشان داده است. ذکر از مهمترین عوامل پیوند با عالم فرامادی و رسیدن به مراتب والای عرفانی است که در غزلیات شمس نمادهای فراوانی را درمورد آن میتوان پیدا کرد. یکی از این نمادها «دلارام» است که با «طمأنینه» یا «سکینه»1 که به واسطه گوشه نشینی، تداوم اذکار و به یادآوردن خاطرات قدسی در طریقت حاصل می شود، ارتباط دارد. در واقع ذکرِحق، منجر به فراموش کردن ماسوی الله در عارف شده و سببِ به یادآوردنِ خاطره قدسی میشود. «خاطره قدسی»، نقطه مقابلِ خاطره در معنای روانشناسی و فلسفی آن است؛ در فلسفه، تفکّر در مورد آنچه در گذشته رخ داده است در گرو اندیشیدن و فهمیدنِ مفهوم «زمان» و «هستی» است؛ فلاسفه، اغلب خاطره را در تناسب با پدیدارهای انسانی مطرح کردهاند که در واقع هویت و صفات انسان را نیز شکل می دهد. در این مقاله مفهوم «خاطره قدسی» و فرایند شکل گیری آن از منظر عرفانِ اسلامی بررسی شده است.
کلید واژگان
مولاناذکر
زمان
خاطره
دلارام
سکینه
نقد و شرح متون ادب فارسی
شماره نشریه
4تاریخ نشر
2012-01-211390-11-01
ناشر
معاونت پژوهش وفناوری دانشگاه اصفهانUniversity of Isfahan
سازمان پدید آورنده
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرددانشجوی کارشناسی ارشد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه شهرکرد
شاپا
2008-54862476-3268




