• ثبت نام
    • ورود به سامانه
    مشاهده مورد 
    •   صفحهٔ اصلی
    • نشریات فارسی
    • نوآوری های آموزشی
    • دوره 3, شماره 1
    • مشاهده مورد
    •   صفحهٔ اصلی
    • نشریات فارسی
    • نوآوری های آموزشی
    • دوره 3, شماره 1
    • مشاهده مورد
    JavaScript is disabled for your browser. Some features of this site may not work without it.

    تولید دانش و نوآوری‌های علمی- پژوهشی در این شماره از فصلنامه

    (ندگان)پدیدآور
    پدیدآور نامشخص
    Thumbnail
    نوع مدرک
    Text
    زبان مدرک
    فارسی
    نمایش کامل رکورد
    چکیده
    پژوهش در تعلیم و تربیت رویکردی نظام‌یافته در بارة وجوه گوناگون تدریس، یادگیری، تربیت، و تحصیل است. هدف از این پژوهشها کشف الگو‌های عمل تعلیم و تربیتی، نوآوری و بهبود نظریه‌ها برای تبیین این الگوها، و به‌کارگیری دانش مبتنی بر پژوهش به‌منظور ایجاد و اعتباربخشی روش‌های بهبود فعالیت‌های تعلیم و تربیتی است. این پژوهشها همیشه مواجه با مسائل فلسفی بسیار مهم در بارة ماهیت واقعیت‌های زندگی انسان و دستیابی به بهترین ابزار‌های کسب دانش در این امور است. دانشمندان، از گذشته‌‌های دور تا به‌حال، جایگاه‌های متفاوتی را در هر یک از موارد فوق به‌خود اختصاص داده و رویکرد‌های گوناگونی را در بررسی واقعیت‌های زندگی انسان و در مسائل تعلیم و تربیت پیشة خود ساخته‌اند. دو رویکرد معمول در پژوهش‌های تعلیم و تربیتی، یعنی رویکرد‌های کمی و رویکرد‌های کیفی، در شمار مهمترین شیوه‌‌های تحقیق در علوم انسانی است. از آنجا که پژوهش‌های علوم تربیتی فرآیند‌هایی کاملاً انسانی هستند، عمیقاً در معرض جهان‌بینی و فلسفة مورد اعتقاد محقق قرار دارند و امکان سوگیری و اشتباه در آنها فراوان است. آگاهی دقیق از این منابع سوگیری و بیان روشن جهان‌بینی و فلسفة زیرین درک و دریافتها از علوم انسانی و از تعلیم و تربیت و رعایت موازین شناخته‌شدة پژوهشی کمکی مؤثر برای پیشگیری از خطا‌های مورد بحث است. در هر دو حالت، محقق تعلیم و تربیت مواجه با جمع‌آوری منظم و تحلیل درست اطلاعات جمع‌آوری‌شده به منظور توصیف‌های قابل‌تعمیم، پیش‌بینی، مداخله، و تبیین صحیح مسائل گوناگون علوم تربیتی است. در تقسیم‌بندی‌های دیگر، پژوهشها را به توصیفی و همبستگی و تجربی و شاخه‌‌های آنها دسته‌بندی می‌کنند. تحقیقات توصیفی عموماً متمرکز بر مشاهدات و اندازه‌گیری‌های دقیق و تفصیلی از پدیده‌‌های تعلیم و تربیتی است. پژوهش‌های همبستگی و علی- مقایس‌های یا پیش‌بینی‌کننده، در پی جمع‌آوری اطلاعات در یک مقطع زمانی معین برای پیش‌بینی رفتارها و واقعه‌‌های آتی است. و تحقیقات تجربی می‌خواهند ببینند که آیا می‌توان از طریق مداخله در وضعیت یک پدیدة معین به کنترل و بهبود آن پرداخت. از سوی دیگر، برخی از تحقیقات نیز در پی آن هستند که نظریة تاز‌های برای تبیین برخی پدیده‌‌های موضوع مطالعة علوم انسانی ارائه کنند. در این شمارة هفتم از "فصلنامة علمی- پژوهشی نوآوری‌های آموزشی" شش مقاله به‌چاپ رسیده است که برخی از نوع پژوهش کمی و برخی از نوع پژوهش کیفی است. همچنین، بعضی از مقالات در شمار تحقیقات توصیفی، برخی از نوع پژوهش‌های همبستگی و پیش‌بینی‌کننده، و بعضی در شمار پژوهش‌هایی هستند که نظریه‌پردازی و تولید ابزار جمع‌آوری دانش را اساس کار خود قرار داده‌اند. مقالة اول این شماره از فصلنامه که با عنوان " رابطة خلاقیت و ویژگی‌های شخصیتی دانش‌آموزان دبیرستان‌های تهران" ارائه شده از نوع پژوهش‌های کمی و همبستگی است. در این پژوهش، رابطة سطح خلاقیت و پنج عامل بزرگ شخصیتی (روان‌نژندگرایی، برونگرایی، انعطاف‌پذیری، توافق‌پذیری، و باوجدان‌بودن) در مورد یک گروه نمونة ٢٥٠ نفری از دانش‌آموزان سال سوم دبیرستان‌های نظری و دانش‌آموزان پیش‌دانشگاهی اندازه‌گیری شده و رابطة میان آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج این تحقیق نشان داده است که پسران نوجوان دانش‌آموز از نظر خلاقیت بر دختران برتری دارند، گرایش به روان‌نژندی در میان دختران بیش از پسران است، و میان سه عامل شخصیتی برونگرایی و وجدان و انعطاف‌پذیری با خلاقیت رابطة مثبت وجود دارد. مقالة دوم که باعنوان " نظریه‌پردازی و مقیاس‌سازی برای سنجش نظام ارزشی به منظور بررسی تأثیر جهانی‌شدن بر نظام ارزشی دانش‌آموزان نوجوان ایران" در دو بخش (یکی به عنوان دومین مقاله و دیگری به‌صورت ضمیمة مقاله در قسمت پایانی این شماره  و با عنوان " پرسشنامة مقیاس لطف‌آبادی- نوروزی برای سنجش نظام ارزشی" به‌چاپ رسیده از نوع نظریه‌پردازی و مقیاس‌سازی است. برای نظریه‌پردازی در مورد نظام ارزشی، با تکیه بر فلسفة کلاسیک اسلامی و ایرانی، از اصول روان‌شناسی اجتماعی و روان‌شناسی تربیتی استفاده شده است. نظریة ارائه شده در این مقاله عمیقاً متفاوت از نظریه‌‌های غربی در مورد نظام ارزشی است که بیش از همه توسط ماکس وبر، ادوارد اشپرانگر، و گوردون آلپورت مطرح شده و بر آن اساس مقیاس‌هایی نیز ساخته شده است. نظریة ارائه‌شده در این مقاله اصلی‌ترین پایه‌‌های نظام ارزشی فرهنگ ملی را در سه مجموعه، که هر مجموعه دارای دو کرانة قطبی متضاد و طیفی وسیع از حالات میانی است، خلاصه کرده است. این سه مجموعه عبارتند از باور‌های قدسی در مقابل نفس‌پرستی و دنیاگرایی، تقوا و درستکاری در مقابل سودجویی شخصی، و خردورزی و حکمت‌گرایی در مقابل سطحی‌نگری. مقیاس سنجش نظام ارزشی برگرفته از این نظریه به‌صورت پرسشنام‌های که حاوی ٩٠+٤٥ پرسش برای سنجش ده مقولة پای‌های در نظام ارزشی شخص در حوزه‌‌های گوناگون فردی، خانوادگی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، هنری، علمی و نظری، دینی، ملی، و جهانی است ساخته شده و روی یک نمونة آزمایشی ٥٦٨ نفری از دانش‌آموزان دبیرستانی و پیش‌دانشگاهی به اجرا درآمده است. در این مقیاس، علاوه بر روایی محتوا و روایی سازة آن که از طریق بررسی‌های نظری و تخصصی تأمین شده است، با کمک مطالعات تحلیل عاملی روی نتایج حاصله، روایی آن از جنبة تحلیل آماری نیز مورد تأیید قرار گرفته است. مقالة سوم، " تبیین و تحلیل جریان اسلامی‌سازی علوم و آثار آن بر تعلیم ‌و تربیت"، از نوع تحقیقات کیفی برای توصیف و تبیین چگونگی جریان اسلامی‌کردن علوم انسانی، خاصه علوم تربیتی، است. در این مقاله، چهار رویکرد (استنباطی، سنت‌گرایانه، تغییر پارادایم، و تغییر پیش‌فرض) که برای اسلامی‌کردن علوم انسانی مورد استفاده قرار گرفته و نیز دلالت‌های هریک از این رویکردها در تعلیم و تربیت در چهار حوزة انتقادی، معرفت‌شناسانه، دین‌شناسی، و تربیتی به بحث گذاشته شده است. در این مقاله تأکید شده است که از بدو مواجهة اندیشمندان مسلمان با اندیشة مدرن غرب پیوسته در میان طیف‌های گوناگون فکری، با وجود اختلاف‌هایی که با هم دارند، در یک نکته با هم اتفاق‌نظر دارند. آن نکته این است که همة اندیشمندان مسلمان از یک سو ضرورت تغییر در چارچوب‌های موجود را احساس می‌کنند و از دیگر سو دل در گرو حفظ اعتقادات خود دارند. در کنار این حالت دوگانه، ‌گاهی وضعیتی پدیدآمده است که سبب به وجود آمدن اندیشه‌‌های ناهمساز شده است. مثلاً از یک سو تأکید شده است که نظام تعلیم تربیت اسلامی با برخی از استاندارد‌های جهانی همخوانی داشته باشد و از دیگر سو زمانی که برخی از این استانداردها وارد حوزة تعلیم و تربیت بومی می‌شود، سبب ناهماهنگی و عدم انسجام می‌شود. در عین حال، آنچه امروزه در دنیای معاصر و به تبعیت از آن در نظام‌های تعلیم وتربیت مشاهده می‌شود، فقدان معنویت واقعی است که سبب به وجود آمدن بحران‌های عدیده اجتماعی شده است. اسلامی کردن علوم و تعلیم و تربیت می‌تواند راه‌حلی اساسی برای این مشکل باشد. مقالة چهارم که با عنوان " بررسی نقش راهبرد‌های خودتنظیمی در حل مسائل ریاضی دانش‌آموزان" به چاپ رسیده از نوع پژوهش‌های کیفی است که یک نمونة هدفدار شامل ٣٦ دانش‌آموز دختر و پسر کلاس چهارم ابتدایی در دو مدرسه را مورد مطالعة عمیق قرار داده است. در این تحقیق، چگونگی اجرای تکالیف ریاضی، مشاهدة عملکرد دانش‌آموزان ضمن حل مسئلة ریاضی برای آگاهی از راهبرد‌های خودتنظیمی آنها، و مصاحبة نیمه‌ساختاری با دانش‌آموزان پس از اجرای تکالیف ریاضی برای آگاهی از شیوة ارزشیابی آنان از راهبرد‌های خودتنظیمی مورد بررسی قرار گرفته است. تحلیل کیفی داده‌‌های تحقیق حاکی از آن است که دانش‌آموزان، از نظر توانایی استفاده از راهبرد‌های شناختی و فراشناختی در حل مسائل معمولی و غیرمعمولی ریاضی، در سه گروه "خودتنظیم‌گر"، "نیمه‌خودتنظیم‌گر"، و "غیرخودتنظیم‌گر" قرار می‌گیرند. همچنین، وجه تمایز اصلی دانش‌آموزان گروه اول از دو گروه دیگر در توانایی تشخیص و توجه به همة شرایط مسئله است. راهبرد‌های مورد استفادة دانش‌آموزان گروه اول از تنوع قابل‌توجهی نیز برخوردار است و ارزشیابی واقع‌بینانه‌تری از عملکرد خود دارند. این تحقیق به‌روشنی نشان می‌دهد که عملکرد سه گروه دانش‌آموزان در حل مسائل غیرمعمولی حاکی از تفاوت معنی‌دار آگاهی آنان از چرایی و چگونگی راهبرد‌های خودتنظیمی در حل مسائل است. مقالة پنجم، "ضرورت تدوین نظریة برنامه درسی برای آموزش و پرورش جمهوری اسلامی ایران"، از نوع تحقیقات توصیفی است که پس از توضیح نظریه‌‌های برنامة درسی از دیدگاه‌های فلسفی و روان‌شناختی و جامعه‌شناسی متداول در غرب و بیان عناصر و طبقه‌بندی‌هایی که در این مورد وجود دارد ضرورت تدوین نظریة برنامة درسی بر اساس جهان‌بینی اسلامی و ادبیات تعلیم و تربیت مسلمانان را طرح کرده است. نتیجه‌گیری مقاله از مباحث مطرح‌شده این است که در کشور ما تلاش برای تبیین نظریة برنامه درسی و دستیابی به یک دیدگاه برنامه درسی بومی، به عنوان راهنمای عمل برنامه‌ریزان، مؤلفان و معلمان کشور امری کاملاً ضروری است زیرا فقدان نظریة برنامة درسی بومی در نظام تعلیم و تربیت ما باعث بروز ناهماهنگی میان برنامه‌‌های درسی گوناگون به ویژه هنگام عمل است. مقالة ششم که با عنوان " تحلیل محتوای کتاب هدیه‌‌های آسمان و کتاب کار (چاپ سال 138٢ـ138١) در مقایسه با محتوای کتاب تعلیمات دینی (چاپ سال 1380)، سال دوم دبستان، بر اساس الگوی تحلیل محتوایی ویلیام رومی" به چاپ رسیده است از نوع توصیفی و مبتنی بر تحقیق تحلیل محتوا است. در این تحقیق محتوای کتاب تعلیمات دینی قدیم، و دو کتاب جدید هدیه‌‌های آسمان و کتاب کار از لحاظ متن، پرسشها، و تصاویر مورد تحلیل قرار گرفته است. در هر مورد، هر یک از اجزای محتوا به صورت مقوله‌‌های جمل‌های، پرسشی، و تصویری درآمده و سپس با استفاده از این مقوله‌ها تحلیل شده است. هدف از کاربرد این روش در تحلیل محتوا آن بوده است که معلوم شود مقولات یادشده تا چه حدی می‌توانند یادگیرنده را نسبت به فراگیری متن، پرسشها، و تصاویر جذب نمایند و ضریب درگیری دانش‌آموزان با سه مقوله تا چه حد است. یافته‌‌های پژوهشی در این مقاله حاکی از آن است که دو کتاب جدید که برای تدریس تعلیمات دینی کلاس دوم دبستان تدوین شده موجب درگیری بیشتر دانش‌آموزان با محتوا شده و، در مقایسه با کتاب قدیمی تعلیمات دینی کلاس دوم دبستان، ارزش بیشتری دارند.

    شماره نشریه
    1
    تاریخ نشر
    2004-03-20
    1383-01-01
    ناشر
    سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی

    شاپا
    1735-1235
    URI
    https://noavaryedu.oerp.ir/article_213267.html
    https://iranjournals.nlai.ir/handle/123456789/1124998

    مرور

    همه جای سامانهپایگاه‌ها و مجموعه‌ها بر اساس تاریخ انتشارپدیدآورانعناوینموضوع‌‌هااین مجموعه بر اساس تاریخ انتشارپدیدآورانعناوینموضوع‌‌ها

    حساب من

    ورود به سامانهثبت نام

    آمار

    مشاهده آمار استفاده

    تازه ترین ها

    تازه ترین مدارک
    © کليه حقوق اين سامانه برای سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران محفوظ است
    تماس با ما | ارسال بازخورد
    قدرت یافته توسطسیناوب