الگوی حقوقی تعادل بین خودمختاری مناطق و یکپارچگی ملت در اندیشه دادگاه قانون اساسی اسپانیا (مطالعه موردی: استقلالطلبی کاتالان)
(ندگان)پدیدآور
اعتماد, احمدرحمت اللهی, حسیننوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
نظام حقوقی اسپانیا که به دلیل وجود تفاوتهای قومی، فرهنگی، زبانی و مذهبی ازیک سیستم باز عدم تمرکز و در قالب نظام منطقهای با اعطای خودمختاری به مناطق مختلف هفده گانه اداره میشود، میتوان یک دولت بسیط محسوب کرد که تمرکززدایی آن هم سطح دولتهای مرکب نیست. در مقابل صیانت ازتمرکززدایی منطقهای و آزادی واحدهای محلی، قانون اساسی اسپانیا محدودیت تجزیهناپذیری ملت اسپانیا را به مانند چراغ قرمز از نظر دور نداشته است. برای تضمین و صیانت از این اصول نقش نهادهای دولت مرکزی ازجمله دادگاه قانون اساسی اسپانیا از همة نهادها در برهههای زمانی مختلف، مخصوصا در سالهای اخیرکه احساسات استقلالطلبانه در کاتالونیا به اوج خود رسیده پررنگتر و آشکار است. باتوجه به مناقشات حادث شده بین دولت مرکزی و نهادهای منطقه خودمختارکاتالان، عملا دادگاه خود را در مواجهه با دو اصل مهم میبیند؛ یکی اصل مشروطهخواهی که بر حفظ حاکمیت قانون اساسی و اصول مهم آن از جمله؛ یکپارچگی ملت تأکید دارد و دیگری حق تعیین سرنوشت، که برخلاف مفهوم حقوقی آن که بیانگر آزادی عمل و استقلال اداری مناطق خودمختار است، در مفهوم سیاسی به سمت تجزیهطلبی گرایش پیداکرده است. نفوذ دادگاه بر نظم سیاسی در وهله نخست از ایفای نقش داوری بین دولت مرکزی و واحدهای مستقل محلی برمیخیزد و دادرس اساسی تلاش میکند تنشها را کاهش داده و تعادل لازم بین خودمختاری مناطق ویکپارچگی ملت به وجود آورده، به نحوی که هم ضامن یکپارچگی وحاکمیت مستقل ملت اسپانیا باشد و هم ازخودمختاری مناطق، صیانت اساسی کند.
کلید واژگان
حق تعیین سرنوشتیکپارچگی ملت
تجزیهطلبی
استقلال
خودمختاری
شماره نشریه
26تاریخ نشر
2018-02-201396-12-01
ناشر
انجمن ایرانی روابط بین المللسازمان پدید آورنده
دانشجوی دکتری حقوق عمومی، پردیس بین المللی کیش، دانشگاه تهران و عضو هیات علمی دانشگاه پیام نوردانشیار گروه حقوق عمومی پردیس فارابی دانشگاه تهران




