جایگاه سازمان های بین المللی در سازوکار موازنه نرم عصرپساجنگ سرد
(ندگان)پدیدآور
رنجکش, محمد جوادنوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
ساختار نظام بینالملل پس از جنگ سرد، به زعم عدهای از اندیشمندان نوعی ساختار تک-تک /چندقطبی است که در آن آمریکا قدرتی بلامنازع بوده و در این نظام، برقراری موازنه سخت سنتی علیه تنها ابرقدرت امکانپذیر نمیباشد. به همین دلیل نظریه موازنه نرم در تکمیل نظریه موازنه قدرت سنتی و برای توضیح شکل غیرنظامی توازن بعد از جنگ سرد و بهویژه بعد از جنگ عراق و اتخاذ سیاستهای یکجانبهگرا و تهاجمی آمریکا و ناتوانی قدرتهای بزرگ مخالف برای بازداشتن آمریکا از این سیاست مطرح شد. در واقع در شرایط کنونی با برتری آمریکا موازنه نرم عبارت از هماهنگی آگاهانه اقدامات دیپلماتیک به منظور کسب نتایجی بر خلاف ترجیحات آمریکا است. از این رو موازنه نرم در پی آن است که توانایی ایالات متحده برای تحمیل ارجحیتهای خود بر دیگران را محدود کند. باتوجه به تحول در ساختار نظام بینالملل از نظام دوقطبی به تکقطبی بر پایه یکجانبهگرایی آمریکا نقش سازمان های بین المللی به عنوان نماد چندجانبهگرایی در مقابل آمریکا در عصر بعد از جنگ سرد افزایش یافته است. از این منظر سازمان های بین المللی منطقه ای و جهانی به مثابه ابزاری دیده میشوند که طی آن کشورها در پی ایجاد موازنه در برابر قدرت هژمون آمریکا به طور مسالمتآمیز هستند.پرسش پیش روی نگارندگان آن است که نقش سازمان های بین المللی در نظریه موازنه نرم قدرت پسا جنگ سرد چگونه ارزیابی می گردد؟ انگاره ای که در مقام پاسخ ارائه می گردد آن است که با توجه به تحول مفهوم قدرت و سازوکارهای توازن بخشی قدرت در دوران پساجنگ سرد، سازمان های بین المللی منطقه ای و جهان شمول در کنار دیگر ابزارهای نرم موازنه سازی،از جایگاه و کارکرد متفاوت تری نسبت به دوران قبل برخوردارند. این نوشتار با روش توصیفی و تحلیلی و گردآوری کتابخانه ای داده ها و با رهیافت توازن نرم قدرت به هماوردی با پرسش و انگاره برگفته برآمده است.
کلید واژگان
موازنه سختموازنه نرم
هژمون
سازمان های بین المللی
سازمان شانگهای
ملل متحد
شماره نشریه
4تاریخ نشر
2019-02-201397-12-01




