اندیشه بشرى، حکمت الهى و فلسفه اسلامى
(ندگان)پدیدآور
لگنهاوسن ترجمه منصور نصیری, محمدنوع مدرک
Textتخصصی
زبان مدرک
فارسیچکیده
راى در پیش گرفتن راهى میانه بین دو موضع افراطى موجود در میان متفکران مسلمان معاصر ـ که شبیه عقل گرایى و ایمان گرایی افراطى در اندیشه مسیحیت است ـ گفته شده است که تأمل در جهانشمولى فلسفه نسبت به دین (و این که در تمام فرهنگها و ملل, مطالعات و تأملات فلسفى در باب دین وجود دارد) روشن مى سازد که نباید دست از دفاع عقلى فلسفى از اندیشه دینى برداشت. بلکه باید فلسفه را بیش از آنچه تداعى گر فیلسوفان مشهور یونان باستان و میراث آنها باشد, فهم کرد. براى آن که فلسفه اسلامى شکوفا شده و در خدمت اسلام باشد, باید آن را در کنار توجه به میراث ارزشمندش, فراتر از حد و حدود میراث خویش گسترش داد. فلسفه اسلامى باید به دنبال حکمت و تواضعى باشد که پیامبران از زمان حضرت آدم(ع) ارائه کرده اند. واژه (فلسفه) از زبان یونانى گرفته شده است; اما آنچه این واژه بر آن دلالت مى کند, چیزى است که ـ حتى در صورتى که تفسیر نسبتاً محدودى از فلسفه داشته باشیم ـ نمى توان خاستگاه آن را منحصر به دولت شهرهاى یونانى اى دانست که هزاران سال پیش از زندگى حضرت مسیح(ع) وجود داشته اند. غالباً تالس ملطى1 (حدوداً 640 ـ 546 قبل از میلاد) را نخستین فیلسوف یونان باستان دانسته اند. وى که از بازماندگان مهاجران فنیقى به یونان بود, عقیده داشت که حتى سنگها و سایر چیزهاى به ظاهر بى جان, سرشار از حیاتند. او برداشتى عرفانى از طبیعت داشت و ادعا مى کرد که خدایان در همه چیز رسوخ دارند. برخى از مورخان احتمال مى دهند که او عقیده بسیار مشهور خود را مبنى بر این که جهان از آب به وجود آمده است, از افسانه هاى مصرى گرفته است.2 صرف نظر از این که تالس را نخستین فیلسوف یونان باستان بشناسیم یا نه; بى تردید مى توان گفت که او در روزگار خود, (فیلسوف) شناخته نمى شده است; چرا که این واژه را پیروان فیثاغورس, که یکى از مهم ترین شاگردان تالس است, وضع کرده اند. بنابراین, واضعان واژه (فلسفه) اعضاى نحله سرّی عارفان ریاضت کش یعنى نحله فیثاغورسیان بوده اند.
شماره نشریه
2423تاریخ نشر
2000-06-211379-04-01
ناشر
دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)شاپا
1062-89522716-960X




