تحلیل اسطورۀ کودک رهاشده در شاهنامه از دیدگاه روانشناسی یونگ
(ندگان)پدیدآور
شیردل, زهرارحیمی, ابوالقاسم
نوع مدرک
Textزبان مدرک
فارسیچکیده
نقد اسطورهای یا نقد کهنالگویانه به کشف الگوهای ذهنی و تبلور آنها، در آثار ادبی میپردازد. اهمیت این شیوه از آنجاست که به بررسی اساطیر از چند دیدگاه میپردازد و زمینههای اجتماعی، فرهنگی و روانی را در آفرینش اساطیر، بررسی میکند. ازآنجاکه در این مقاله، بر آنیم تا به کندوکاو در ریشهها و زمینههای روانی اسطوره بپردازیم، از میان مضامین متنوّع در فرهنگهای گوناگون، بُنمایۀ «اسطورۀ کودک رهاشده»1 انتخاب شده است. این بُنمایه از مضامین اصلی زندگی بسیاری از خدایان، پادشاهان، قهرمانان و پیامبران است؛ بنابراین پرداختن به آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در این مقاله کوشیدهایم تا چرخۀ تکامل روانی دوازده شخصیت از شاهنامه را که کهنالگو و بُنمایۀ رهاشدگی و تبعید در کودکی، در ژرفساخت زندگی آنان به چشم میخورد، بر اساس روانشناسی کارل گوستاو یونگ2 (1875- 1961) روانپزشک شهیر سوئیسی، تحلیل کنیم. برای رسیدن به نتیجۀ بهتر، با نگاهی ویژه به بزرگترین کتاب حماسی ایران، شاهنامۀ فردوسی به کشف نقاط تاریک و مبهم این اسطورۀ شگرف و پرتکرار و نیز رمزگشایی آن، از دیدگاه روانشناسی یونگ خواهیم پرداخت.
کلید واژگان
اسطورۀ کودک رهاشدهیونگ
کهنالگو
شاهنامه
شماره نشریه
236تاریخ نشر
2018-02-201396-12-01
ناشر
دانشگاه تبریزUniversity of Tabriz
سازمان پدید آورنده
کارشناس ارشد زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواریاستادیار زبان و ادبیات فارسی، دانشگاه حکیم سبزواری
شاپا
2251-79792676-6779



