واکاوی نسبت میان آگاهی و سوژه در اندیشه سیاسی لویی آلتوسر
(ندگان)پدیدآور
نژادایران, محمد
نوع مدرک
Textمقاله علمی- پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
آلتوسر برجستهترین نظریهپرداز مارکسیسم ساختارگرای فرانسوی و پیشگام نقد تفاسیر هگلی از مارکس تلقی میشود که چارچوب نظریه وی پیچیدهترین برداشت از ساختار اجتماعی را ترسیم میکند. آلتوسر با نقد سوژه خودبنیاد به عنوان مبنای معرفتشناسی مدرنیته و تفسیر آن به عنوان یک تصویر ایدئولوژیک از انسان توانست از این مفهوم مهم سنت فکری روشنگری اعتبارزدایی کند. او با بازخوانی آثار متاخر مارکس نشان داد که مساله اصلی تفکر مارکس برخلاف ادعای مارکسیستهای انسانگرا تبدیل طبقه پرولتاریا به عنوان سوژه انضمامی تاریخساز نبود؛ بلکه اهمیت کار نظری مارکس در تولید یک مساله جدید یعنی تاریخ به عنوان یک واقعیت مادی مستقل از اراده و آگاهی انسانی بوده است. دستاورد ابداع مارکس در حوزه مباحث نظری جدید ارائه یک صورتبندی ماتریالیستی از تاریخ زندگی جمعی بشر بود و مهمترین پیامد این ابداع از نظر آلتوسر  این بود که مفهوم سوژه از محوریت تفکر مدرن خارج شد. تلاش آلتوسر برای جدایی میان آگاهی و سوژه، به تحول اساسی در ساختارگرایی مارکسیستی منجر شد. آلتوسر سعی داشت تا نشان دهد که انسان کنشگر تاریخ و تعیینکننده مسیر آن نیست و اساسآً تاریخ بیش از آنکه محصول اراده و آگاهی سوبژکتیو و کنش متقابل باشد، برآیند استقلال نسبی ساختارهای اقتصادی، سیاسی و ایدئولوژیک است که تعین چندبعدی صورتبندی اجتماعی تلقی میشود.
کلید واژگان
آگاهیسوژه
ایدئولوژی
گسست
پروبلماتیک
ساختارگرایی
شماره نشریه
22تاریخ نشر
2018-05-221397-03-01
ناشر
دانشگاه تبریزUniversity of Tabriz
سازمان پدید آورنده
عضو باشگاه پژوهشگران جوان و نخبگان، واحد رباط کریم، دانشگاه آزاد اسلامی، رباط کریمشاپا
2251-79602423-4419



