ارزیابی ارتباط بین اختلالات خفیف روانی و سواد سلامت در دانشجویان: یک رگرسیون کلاس پنهان

Abstract

زمینه و هدف: اﺧﺘﻼﻻت ﺧﻔﯿﻒ رواﻧﯽ ﻫﻤﭽﻮن اﻓﺴﺮدﮔﯽ، استرس و اﺿﻄﺮاب از شایعترین بیماریهای روانی محسوب می‌گردد و داشتن سواد سلامت می‌تواند در کاهش اختلالات خفیف روانی موثر باشد. در این مطالعه قصد داریم تاثیر متغیرهای جمعیت‎شناختی و سواد سلامت را بر اختلالات خفیف روانی ارزیابی نماییم.<br /> مواد و روشها : تحقیق حاضر یک مطالعه‎ی توصیفی تحلیلی است که بصورت مقطعی و در سال 1397 مورد پژوهش قرار گرفته است. جامعه آماری این مطالعه را کلیه دانشجویان در حال تحصیل در دانشگاه علوم پزشکی مشهد تشکیل می‌دهند. روش نمونه‌گیری در این مطالعه، طبقه‌ای با تخصیص متناسب بود. اطلاعات مورد نیاز با استفاده از چک‎لیست اطلاعات جمعیت‌شناختی، پرسشنامه سواد سلامت HELIA و پرسشنامه سـلامت عمـومیGHQ-12 جمع‌آوری گردید. به منظور تجزیه و تحلیل داده‌ها از مدل رگرسیون کلاس پنهان استفاده شده است.<br /> یافته‌ها: در حدود51.6% از دانشجویان پسر، 16.8 متاهل و اکثر دانشجویان (%43.2) دارای مدرک دکتری حرفه‌ای بودند. میانگین نمره بدست آمده از پرسشنامه HELIA 12.87±59.84 و میانگین نمره بدست آمده از پرسشنامه سـلامت عمـومی GHQ-12، 13.38±6.13 بود. 21.6% (54 نفر) افراد دارای سواد سلامت ناکافی، 43.2% (108 نفر) نه چندان کافی و 35.2% (88 نفر) دارای سواد سلامت کافی بودند. برازش مدل رگرسیون کلاس پنهان نشان داد که اختلالات خفیف روانی در 26.13% دانشجویان کم، 56.76% متوسط و 17.11% زیاد بود و سواد سلامت ارتباط معناداری با اختلالات خفیف روانی دارد.<br /> نتیجه‎گیری: از نظر اختلالات خفیف روانی، وضعیت دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی مشهد در حد متوسط و سواد سلامت آنان، ناکافی یا نه چندان کافی بود. با توجه به ناکافی بودن سطح سواد سلامت دانشجویان و ارتباط آن با اختلالات خفیف روانی ضروری است مدیران و برنامه ریزان حوزه سلامت، آموزش‌ها و راهکار‌هایی مناسب در جهت ارتقای سطح سواد سلامت در راستای کنترل و کاهش اختلالات خفیف روانی در دانشجویان ارائه کنند.