بررسی میزان مشارکت عوامل خستگی مرکزی و محیطی پس از فعّالیّت زیربیشینه در شرایط مختلف (جنس و ریتم روزانه)
(ندگان)پدیدآور
نورشاهی, مریمبحرپیما, فریدعلیرضایی, فاطمهگلجاریان, سکینهنوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
چکیده هدف از این مطالعه، تعیین میزان مشارکت عوامل خستگی محیطی (تجمع اسید لاکتیک (Mmax ,و مرکزی (دامنه و زمان تاخیری MVC, Hmax (به دنبال تمرین زیر بیشینه در شرایط مختلف (جنسیت و زمان روز) بود. تعداد 36 نفر داوطلب از بین دانشجویان تربیت بدنی دانشگاههای تهران انتخاب و در نهایت تعداد 6 مرد (میانگین vo2 max 1/8±48/35 لیتردر کیلوگرم بر دقیقه) و 6 زن (میانگین vo2 max 7/3±5/30 لیتر در کیلوگرم بر دقیقه) که دارای رفلکس H بودند به عنوان نمونههای تحقیق برگزیده شدند. قبل و بعد از انجام فعّالیّت زیر بیشینه واماندهساز روی دوچرخه ثابت (آزمون زیربیشنه استورروداویس1990) تا حد وامانگی عوامل خستگی محیطی و مرکزی برای هر آزمودنی دو بار، صبح و عصر به فاصله 4 روز اجرا و ثبت شد. پس از تعیین نرمال بودن دادهها، اطّلاعات به وسیلة آزمون استنباطی تحلیل واریانس مکرر با عامل بین گروهی مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. سطح معنیداری برای رد یا قبول فرضیّات 05/0 >P در نظر گرفته شد. P در نظر گرفته شد. نتایج نشان داد میزان لاکتات خون، زمان تاخیری H رفلکس و ضربان قلب قبل و بعد از ورزش دارای تفاوت معنیدار بود. پاسخ ضربان قلب، صبح در زنان و عصر در مردان بیشتر بود. دامنة Mmaxدر صبح و عصر و در دو جنس تفاوت معنیداری داشت. دامنه رفلکس H و قدرت پلانتار فلکشن بطورمعنیداری بین دو جنس تفاوت معنیداری داشت. چون خستگی مرکزی درصبح در مردان و خستگی محیطی در عصر زنان بیشتر بود، بنابراین توصیه میشود که زنان درصبح و مردان در عصر ورزش کنند؛ امّا در این راستا تحقیقات بیشتری لازم است انجام شود، به ویژه اگر از تحریک الکتریکی قشر حرکتی مغز استفاده شود.
کلید واژگان
واژههای کلیدی: خستگی محیطیMmax؛خستگی مرکزی
Hmax
MVC
تمرین زیربیشینه
شماره نشریه
12تاریخ نشر
2010-12-221389-10-01
ناشر
دانشگاه مازندرانUniversity of Mazandaran
سازمان پدید آورنده
استادیار دانشگاه شهید بهشتیاستادیار دانشگاه تربیت مدرس
کارشناس ارشد تربیت بدنی
دانشجوی دکتری دانشگاه تربیت مدرّس
شاپا
2008-53892538-4295




