سبکشناسی دیدگاه فمینیستی در کتاب «چراغها را من خاموش میکنم» بر اساس دیدگاه لوکاچ
(ندگان)پدیدآور
یانس, نداپاشایی فخری, کامرانعادل زاده, پروانهنوع مدرک
Textعلمی پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
با ظهور رنسانس، رمان به علت برخورداری از قابلیت نشان دادن واقعیتهای زندگی، جای حماسه را میگیرد و در نیمه اول قرن بیستم، جورج لوکاچ، رمانهای رئالیستی را به عنوان اصلیترین شکل اثر ادبی همخوان با جامعه بورژوایی مطرح میکند. با پیوستن به مکتب مارکسیسم، دیدگاههای فمینیستی در آثارش نمود پیدا میکند. در ایران نیز رمان «چراغها را من خاموش میکنم»، اثر زویا پیرزاد یکی از رمانهای زن محوری است که در سالهای اخیر با دغدغه بررسی دنیای زنان جای خود را در میان رمانهای معاصر فارسی باز کرده است. با توجه به اهمیت این رمان در جریان نوشتار زنانه در ادبیات داستانی، این جستار به شیوه تطبیقی مبتنی بر مؤلفههای فمینیستی بر اساس دیدگاه لوکاچ تلاش کرده است به واکاوی عناصر سبکی نوشتار زنانه بپردازد و به این نتیجه دست یافته است که پیرزاد آگاهانه اغلب ویژگیهای نوشتار زنانه را برگزیده و به کار گرفته است و نشاندهنده دیدگاه فمینیستی نویسنده به جامعه و مخصوصاً زنان است. یافتههای پژوهش نشان میدهد در این رمان در سطوح مختلف متن، واژگان، جملات، گفتمان و دیدگاه زنانه نمود یافته است.
کلید واژگان
سبک شناسیفمینیسم
زویا پیرزاد
جورج لوکاچ
شماره نشریه
51تاریخ نشر
2019-10-231398-08-01
ناشر
دانشگاه آزاد اسلامی واحد جیرفتIslamic Azad University Jiroft Branch
سازمان پدید آورنده
دانشجوی دکتری زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، تبریز، ایراندانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، تبریز، ایران
دانشیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد تبریز، تبریز، ایران




