بن‌مایه‌های فکری مکتب نقد نو در نگاه الیوت و آدونیس

Abstract

نمادپردازی نزد تی. اس. الیوت کارکرد ویژه‌ای دارد. الیوت زبان شعر را زبان ویژه‌ای می‌داند که از تناقض، طنز، ابهام، اسطوره و نماد به‌شیوه‌ای بهره می‌جوید که تصویری عینی و محسوس به‌دست دهد. این شیوه، همان کاربرد نماد در قالب نظریه به‌هم‌پیوستگی عینی است که نخستین‌بار، او آن را مطرح کرد. این نظریه ابعاد گوناگون دارد. جنبه نخست آن به شخصیت‌زدایی شاعر مربوط است که اساس و پایه مکتب نقد نو را تشکیل می‌دهد. دیگر، پیوند نزدیک آن با نماد است که آن را به مرزهای مکتب سمبولیسم نزدیک می‌سازد؛ و سوم، کاربرد سنّت در شعر است که بر جنبه نوکلاسیکی این نظریه نظارت دارد. ادونیس شاعر و‌ منتقدی است که غیرمستقیم از نظریه او تأثیر پذیرفته است. این جُستار، نخست نظریه به‌هم‌پیوستگی عینی الیوت را تبیین می‌کند؛ آنگاه اصول و پایه‌های نظریه را نزد ادونیس بررسی کرده؛ به نمودهای عینی و واقعی آن می‌پردازد؛ در پایان آن دو را منتقدانی عین‌گرا و از پیش‌گامان مکتب نقد نو، معرفی کند.