ناکارآمدی نخبگان سیاسی در کارآمدسازی روند توسعه ایران عصر پهلوی
(ندگان)پدیدآور
شهرام نیا, سید امیرمسعوداسکندری, مجیدنوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
در این مقاله، با رویکردی تاریخی- تحلیلی، بر اساس نظریه نخبه گرایی «پارهتو و موسکا»، به تحلیل عملکرد نخبگان عصر پهلوی، در روند توسعه یافتگی ایران میپردازیم. نخبگان ایران در تاریخ عصر پهلوی، به سه دسته تقسیم شدهاند: 1. بخشی از نخبگان حاکم که اساسا خواهان توسعه کشور نبودند؛ 2. عدهای از نخبگان حاکم که در پی اصلاح و نوسازی بودند؛ 3. نخبگان فکری. گروه اول -که تحت عنوان نخبگان ضد توسعه از آنها یاد شده است- به عنوان یکی از موانع اصلی توسعه و عامل خنثیسازی قدرت اصلاح طلبان، به ایفای نقش پرداختهاند. گروه دوم نیز، به دو دلیل در هدایت کشور به سمت توسعه موزون و همه جانبه ناکام ماندند: الف- ویژگیها و ضعف عملکرد خویش؛ ب- ساختارهای سیاسی- اقتصادی نامناسب و کارشکنی نخبگان ضد توسعه. روشنفکران نیز به دلایلی مانند ساختار سیاسی استبدادی، بیگانگی با فرهنگ جامعه و نگاه تک بعدی به توسعه، نتوانستند به نحو مطلوب به ایفای نقش بپردازند. این مقاله، در صدد پاسخگویی به این سوال است که چه عوامل و کنشگرهایی، زمینه و بستر لازم را برای ناکامی نخبگان عصر پهلوی در روند توسعه یافتگی ایران فراهم آورده است؟ فرضیه مقاله، این است که عواملی از قبیل ساختار سیاسی استبدادی، فرهنگ توسعه نیافته، دخالت بیگانگان در امور ایران، ضعف عملکرد شاهان و فرمانروایان، نقش مخرب نظام اقتصاد جهانی و عملکرد نخبگان در نوسازی و توسعه به شیوه غربی، همگی زمینه ساز ناکامی نخبگان عصر پهلوی در روند توسعه یافتگی ایران شده است.
کلید واژگان
توسعهنوسازی
نخبه
روشنفکر
شایسته سالاری
گردش نخبگان
شماره نشریه
1تاریخ نشر
2010-05-221389-03-01
ناشر
سازمان اسناد و کتابخانۀ ملی جمهوری اسلامی ایران- پژوهشکدۀ اسنادNational Library and Archives of I. R. Iran
سازمان پدید آورنده
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهانکارشناس ارشد علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد ایلام
شاپا
1023-36522538-2268




