توجیه مداخله ی کیفری؛ اصول و ضرورتها

Abstract

<span>یکی ازمهمترین موضوعات فلسفهی کیفری<span>"<span>توجیه مداخلهی کیفری<span>"<span>دولـت در حقـوق و<br /><span>آزادیهای فردی است. این اصطلاح به کرات از سوی منتقدان و تحلیلگران این نـوع مداخلـه<br /><span>مورد استفاده قرار میگیرد، بدون ایـنکـه بـهطـور صـریح و شـفاف تعریـف شـود. در بررسـی<br /><span>مداخلات کیفری از هر دومنظر فلسفهی اخلاق و فلسـفهی سیاسـی، بـه طـور کلـی محورهـایی<br /><span>چون مشروعیت اعمال زور، درستی یا نادرستی آن و حق دولت بر مداخله ذیل <span>"<span>توجیه<span>" <span>جـای<br /><span>میگیرند. <span>"<span>توجیه اخلاقی<span>" <span>که مبتنی بر ارزشهـای نقـض شـده توسـط رفتـار مجرمانـه اسـت،<br /><span>مهمترین توجیه مداخلهی کیفری است. در طول آن، <span>"<span>توجیه اجتمـاعی<span>" <span>بـه بـازخورد و میـزان<br /><span>پذیرش مداخلهی کیفری از سوی جامعـه مـیپـردازد و در<span>"<span>توجیـه اداری- نهـادی<span>" <span>چگـونگی<br /><span>سازماندهی نهادهای سیاسی و نقشهایی که باید در درون این نهادها ایجاد شود و قـدرتی کـه<br /><span>باید به آنها اعطا شود بررسی میشود. اگرچه حتی در لیبـرالتـرین نظـامهـای عـدالت کیفـری،<br /><span>مداخلهی قهری نه بر اساس یک توجیه واحد بلکه بر پایهی توجیهـات مختلـف و گـاهی مغـایر<br /><span>انجام میشود، اما قدرت داخلی دولت که در نظام عدالت کیفری تجسم یافتـه اسـت، بـه دلیـل<br /><span>قابلیت فراوان آن در روا داشتن بی عدالتی، نباید در فقدان یک توجیه معرفتی اعمال شود</span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span><br /></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span></span>