معنا پذیری «هنر» در کلام فردوسی
(ندگان)پدیدآور
اکبری, دکتر منوچهرنوع مدرک
Textزبان مدرک
فارسیچکیده
در این مقاله نخست به واژه ها به عنوان عناصر زبان اشاره شده است. واژه ها در طول تاریخ دستخوش تغییر و تحول می گردند هنر به عنوان کلمه ای چند معنا از تنوع و تکثر چشمگیری برخوردار است. واژه هنر نموداری از مصادیق هنرهای زیبا و گرایش های آن تا اصول تیراندازی و جنگجویی و حتمی آموختن زبان های متفاوت بهره مند است. علاوه بر این در شاهنامه بامعانی از قبیل: خردورزی،حکمت،کارهای خوب، سازندگی، کسب رضایت خدا، مقارن است.همراهی واژه هنر با اعمال واژه های زیر قابل توجه است: انجام وظیفه، مراسم تاجگذاری، اصول موجود بین حاکم   و مردم، خرد،داد، دانش، ادب، نژاد، مردانگی، پاکی، فرزانگی، کشورداری، لیاقت، مهرورزی،بهره مندی از فرّه ایزدی، هنرمندی علاوه بر صفت اقشار مردم مانند زنانو موبدان و پادشاه و پهلوانان تی صفت رخش هم واقع شده است. سخن آخر اینکه فردوسی منشاء هنر را خدا و آن را ودیعه ای الهی می داند.
کلید واژگان
خردمندیدلاوری
شایستگی
شاهنامه
مردانگی
معناپذیری
هنر
ودیعه الهی
شماره نشریه
0تاریخ نشر
2001-06-221380-04-01




