استعارۀ شناختی عشق در" کاش حرفی بزنی" از مصطفی رحماندوست ) بر اساس نظریۀ جورج لیکاف و مارک جانسون(
(ندگان)پدیدآور
موسوی ثابت, فاطمهخلیلی جهانتیغ, مریمبارانی, محمّد
نوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
نظریۀ  استعارۀ مفهومی، برای اولین بار در آراء دو زبانشناس معروف، "جورج لیکاف" و" مارک جانسون" مطرح شد. طبق این نظریه، اساسا ذهن انسان برای درک هر مفهوم انتزاعی، به صورت ناخودآگاه و غیر ارادی به شکل استعاری عمل می کند. یکی از مفاهیم انتزاعی که انسان از ابتدای زندگی قادر به درک آن می باشد، مفهوم عشق است. این مقاله  با روش توصیفی- تحلیلی در صدد پاسخگویی به این پرسش است که مفهوم عشق درکتاب"کاش حرفی بزنی" با کدام تجربه های حوزه های مبدأ بیان شده است؟ بنابر تحلیل های انجام شده، شاعر با شناخت صحیح از ویژگی ها و نیازها و تجربیات دورۀ نوجوانی، اقدام به انتخاب حوزه های مفهومی آشنا و قابل درک برای مخاطب خویش نموده است. عشق به خدا، والدین و عشق های انسانی از موضوعات مطرح شده در این اثرند. علاوه بر آن، رحماندوست با گزینش حوزه های مبدأ هستی شاختی مربوط به عناصر طبیعت و همچنین مصنوعات دست بشر با ویژگی های ارتباطی مثبت، عشق را موضوعی آرامش بخش و لطیف معرفی کرده است. شاعر پیام موجود در اثرش را با نشان دادن دو مقولۀ (خیر و شر) در سرشت انسان، و تصویر انسانیِ متناسب با یک استعارۀ کلی پیش روی او نهاده است.
کلید واژگان
استعاره مفهومیعشق
رحماندوست
کاش حرفی بزنی
شماره نشریه
34تاریخ نشر
2020-03-201399-01-01
ناشر
دانشگاه سیستان و بلوچستانUSB-sistan and balouchestan university
سازمان پدید آورنده
دانشجوی دکترای زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستاناستاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
دانشیار زبان و ادبیات فارسی دانشگاه سیستان و بلوچستان
شاپا
2008-57372538-5011



