• ثبت نام
    • ورود به سامانه
    مشاهده مورد 
    •   صفحهٔ اصلی
    • نشریات فارسی
    • مطالعات حقوقی
    • دوره 17, شماره 1
    • مشاهده مورد
    •   صفحهٔ اصلی
    • نشریات فارسی
    • مطالعات حقوقی
    • دوره 17, شماره 1
    • مشاهده مورد
    JavaScript is disabled for your browser. Some features of this site may not work without it.

    تحلیل چگونگی تعامل حقوق طبیعی کلاسیک و حقوق طبیعی مدرن؛ تأملی بر گذار از حق کانتی به حق ارسطویی

    (ندگان)پدیدآور
    شهابی, مهدی
    Thumbnail
    دریافت مدرک مشاهده
    FullText
    اندازه فایل: 
    982.3کیلوبایت
    نوع فايل (MIME): 
    PDF
    نوع مدرک
    Text
    مقاله پژوهشی
    زبان مدرک
    فارسی
    نمایش کامل رکورد
    چکیده
    مقدمه: حقوق طبیعی کلاسیک، در مقایسه با حقوق طبیعی مدرن، به سنت اجتماعی وفادارتر است؛ این وفاداری را نباید، خیلی هم منفی ارزیابی کرد، زیرا موجب می­شود اندیشه ارسطویی بر حقوق طبیعیِ میراث پارادایم مدرنیته ترجیح داشته باشد و حتی در تقابل با پوزیتیویسم امروزی، کاراتر و مؤثرتر به نظر برسد. راستی را اگر بخواهیم، حقوق طبیعی­ای که امکان سازگاری با واقعیت را ندارد، خود، زمینه‌ساز توسعه پوزیتیویسم حقوقی و آن‌هم از نوع افراطی آن است؛ اما این وفاداری به سنت نزد حقوق طبیعی کلاسیک، می­تواند چالشی درونی را برای این نوع از حقوق طبیعی موجب شود و هویت، ماهیت و کارکرد آن را با بحران مواجه سازد و عبور از آن را نتیجه بدهد. کارکرد اصلی حقوق طبیعی، گذار از هست به باید و اصلاح و جهت­دهی حقوق موضوعه، بر اساس همین گذار است. این سخن البته، به معنای نفی نقش حقوق موضوعه نیست. حقوق موضوعه می­تواند با تکمیل حقوق طبیعی کلاسیک، زمینه عینی­سازی و تحقق اجرایی آن را فراهم آورد و نقطه پایان دیالکتیک در حقوق طبیعی کلاسیک باشد. به نظر می­رسد دغدغه گذار از هست به باید نزد اندیشه­ورزان حقوق طبیعی کلاسیک وجود دارد و چارچوب مشخصی هم دارد؛ این چارچوب را باید در سیر منطقی میتوس به فوسیس، لوگوس و در نهایت به آرته بازیافت. پرسش این است که آیا بدون حاکمیت متافیزیک بر واقعیتِ متغیر، این گذار اتفاق می­افتد؟ واقعیت این است که جایگاه متافیزیک در این حقوق و چگونگی تعامل متافیزیک و طبیعت در آن، محل بحث و تأمل است. این تعامل را در لسان فلسفه یونانی، شاید بتوان به تعامل و چگونگی هم­زیستی میتوس و طبیعت (فوسیس) تعبیر کرد. میتوسی که می­تواند نقش ایدآلیسم نهفته در طبیعت اشیاء ارسطویی را ایفاء کند و آرته یونانی، اگرچه مفهومی مبهم و غیرهنجاری دارد، مسیر آن ایدآلیسم باشد. آری، طبیعت حتی از نوع زئوسی آن، به خودی خود نمی­تواند کارکرد هنجاری داشته باشد؛ اما این لوگوس یونانی است که با تکیه بر تمیس یونانی ـ که خود، بوی میتوس یونانی را می‌دهد ـ، خوانشی هنجاری به طبیعت اشیاء می‌دهد؛ لوگوسی که البته بنا نیست به­مانند اندیشه کانتی، خود نماد متافیزیک محض انسانی باشد؛ حتی گاه از آن، خوانشی مکانیکی ارائه می­شود و در قواعد مکانیکی نمود می­یابد؛ اما از قواعد مکانیکی فراتر است و برهانی است که می­رود تا ماهیت و کارکردی هنجاری به طبیعت اشیاء و حتی آرته یونانی بدهد. بااین­حال، خود اصطلاح واقعیت و طبیعت اشیاء این پرسش را ایجاد می‌کند که آیا حقوق طبیعی ارسطویی تغییرپذیر است؟ اگر این حقوق طبیعی متغیر باشد، چگونه امری متغیر می­تواند معیار امر درست و ملاک سنجش اعتبار حقوق موضوعه باشد؟ آیا با فرض تغییرپذیری حقوق طبیعی، باید نتیجه گرفت که اثبات و برهانی که لوگوس نماد آن است، صرفاً تجربی محض بوده و یا لوگوس در قواعد مکانیکی طبیعی منحصر است و به همین دلیل، دیگر نباید ایدآلیسمی را با کمک میتوس و آرته دنبال کرد و زئوس را حاکم دانست و تمیس را به فراموشی سپرد؟  آیا در این صورت، اگر بتوان از ایدآلیسمی هم سخن گفت، ایدآلیسمی تاریخی­ـ­یونانی بوده و به‌این­ترتیب، باید، آن را و آرته یونانی را به فراموش‌خانه تاریخ سپرد و نتیجه گرفت که اساساً میان حقوق طبیعی کلاسیک از یکسو و حقوق بشر ـ که نماد متافیزیک مدرن تلقی می­شود ـ از سوی دیگر رابطه­ای وجود ندارد؟ اگر به نام میتوس و آرته، قائل به عنصر متافیزیکی در اندیشه ارسطویی باشیم، آیا این عنصر می­تواند زمینه­ساز پذیرش حقوق بشرِ پارادایمِ مدرن، در چارچوب حقوق طبیعی ارسطویی باشد؟ اگر پاسخ منفی است، ایدآلیسم ارسطویی، میتوس و آرته یونانی، آنگاه که بناست ماهیتی هنجاری پیدا کنند، با چه نوعی از حق سازگار خواهند بود؟ روش: از آنجا که حقوق طبیعی کلاسیک نماد تعامل متافیزیک با واقعیت است، بالطبع نه روش تجربی محض برای تحلیل آن می­تواند مورد استفاده باشد و نه روش قیاسی محض؛ با عنایت به این نکته،  نگارنده در تحلیل داده­ها، روش پوزیتیویسم میانه را اتخاذ می­کند. این روش تحلیلی، توصیفی نیست؛ بلکه، نگاهی هنجاری را در پاسخ به پرسش­های فوق دنبال می­کند. یافته‌ها: ارسطو با تأکید بر طبیعت اشیاء و به­طور خاص، طبیعت تاریخی­ـ­اجتماعی انسان یا همان فوسیس انسانی، به­عنوان منشأ اعتبار امر درست، درواقع، از بحران و چالش چگونگی تعامل عبور کرده است، زیرا این طبیعت انسانی، ماهیتی تکاملی دارد و نوعی از ایدآلیسم درون آن وجود دارد و همین ایدآلیسم، باقی نماندن در هست و گذار از هست به باید را تضمین می­کند؛ به­سخن­دیگر، ارتباط معناداری میان فوسیس ارسطویی و آرته وجود دارد؛ این حداقلی از متافیزیک را باید حاصل توجه به جایگاه میتوس در اندیشه ارسطویی دانست؛ حقیقتی که اسطوره است و به همین دلیل، با استدلال و برهان، قابل بازشناسی نیست و نسبت به آن، منطق اقناعی جواب می­دهد و منطق استدلالی راهگشا نیست. واقعیت این است که اندیشه ارسطویی، مبین سیری منطقی است که از میتوس یونانی آغاز می‌شود و با ابتنای بر فوسیس ارسطویی و به وسیله لوگوس، به آرته یونانی می‌رسد. سیری زنجیروار که حذف شدن هر کدام از حلقه‌های آن، یا اندیشه را در دام سوفسطایی گرفتار می­سازد یا به ژوسناتورالیسم مدرن می‌انجامد. با­این­حال، ماهیت ایدآلیسم و تکامل ارسطویی و تعیین نقطه پایان این تکامل، خود چالش دیگری است. تلقی یونیورسالیسم و هسته اصلی و ذاتی آن یعنی حق بشری به‌عنوان نقطه پایان این تکامل، وفاداری حقوق طبیعی کلاسیک به سنت اجتماعی را، زیر سؤال می‌برد، زیرا یونیورسالیسم، نوعی فراروایت فرهنگی است که با نسبیت فرهنگی مؤانستی ندارد و بیان دیگری از جهانی­سازی حق کانتی است. برای تعدیل واقع­گرایی حقوق طبیعی، به مفهوم حق نیاز است؛ اما نباید این حق، همان متافیزیک کانتی باشد، زیرا در این صورت، باید از حاکمیت متافیزیک بر طبیعت سخن گفت و با این حاکمیت، سخن گفتن از وفاداری حقوق طبیعی به سنت اجتماعی بی­معنا خواهد بود. نتیجه­گیری: اگر خاستگاه امر درست ارسطویی، طبیعت اشیائی است که ماهیتی تکاملی دارد، دلیلی ندارد که این طبیعت، منشأ حق سو‌‌ژه­محور نباشد و صرفاً آن را، سازگار با حق چون ابژه بدانیم. تأکید ارسطو بر طبیعت انسانی به معنای پذیرش سوژه ارسطویی هم است و چرا این سوژه ارسطویی، منشأ حق طبیعی ارسطویی­شده نباشد. چاره حل چالش سوژه کانتی، این نیست که به سنت­گرایی میشل ویله اکتفا کنیم و ابژه را، جایگزین سوژه کنیم؛ بلکه، چاره را باید در درک درست سوژه ارسطویی جستجو کرد؛ سوژه­ای که ادعای ماقبل الإجتماعی بودن ندارد و اجتماعی بودن، شاخصه آن است.
    کلید واژگان
    حقوق طبیعی کلاسیک
    حقوق طبیعی مدرن
    حق طبیعی
    طبیعت اشیاء
    اخلاق نیکوماخس

    شماره نشریه
    1
    تاریخ نشر
    2025-03-21
    1404-01-01
    ناشر
    دانشگاه شیراز
    سازمان پدید آورنده
    دانشیار گروه حقوق، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان، اصفهان، ایران

    URI
    https://dx.doi.org/10.22099/jls.2024.48515.5025
    https://jls.shirazu.ac.ir/article_7487.html
    https://iranjournals.nlai.ir/handle/123456789/1167330

    Related items

    Showing items related by title, author, creator and subject.

    • بازخوانی نظریۀ قانون طبیعی درالاهیات فلسفی: بررسی رویکرد فرااخلاقی پروفسور فینیس و علامه طالقانی 

      افضلی, ایوب؛ فنایی, ابوالقاسم (دانشگاه مفیدMofid University, 2019-11-22)
      در تاریخ اندیشة اسلامی و مسیحی قانون طبیعی از مهم‌ترین نظریه‌هایی است که به توضیح سرشت اخلاق مورد توصیة دین پرداخته است. پروفسور فینیس (فیلسوف و متأله مسیحی) و علامه طالقانی (فیلسوف و متأله اسلامی) دو چهرة شناخته‌شده در ...

    • خوانش حداکثری از نظریة دینیِ قانون طبیعی: چالش‌های معرفت‌شناختی و راه‌حل‌های آنها 

      افضلی, ایوب؛ فنائی, ابوالقاسم (دانشگاه مفیدMofid University, 2020-04-20)
      خوانش حداکثری از نظریة دینی قانون طبیعی، دیدگاهی است که تبیین و کشف توصیه‌های اخلاقی دین را بدون رجوع به متون مقدس ممکن می‌داند. این خوانش بر دو اصل زیر استوار است: (1) کاربست قانون طبیعی به عنوان چارچوبی تبیینی برای ...

    • بررسی رابطه مصرف داخلی با ارتقاء منزلت ایران در ژئوپلیتیک گاز طبیعی 

      اعظمی, هادی؛ غلامی, بهادر (2014-05-22)
      در دهه‌های اخیر، گاز طبیعی در جهان با توجه به سازگاری با محیط زیست و آلودگی کمتر آن در مقایسه با سایر سوخت های فسیلی بالاترین رشد تقاضا را داشته است بنابراین اهمیت ژئوپلیتیکی این انرژی بیشتر گردیده است. ایران با دارا بودن ...

    مرور

    همه جای سامانهپایگاه‌ها و مجموعه‌ها بر اساس تاریخ انتشارپدیدآورانعناوینموضوع‌‌هااین مجموعه بر اساس تاریخ انتشارپدیدآورانعناوینموضوع‌‌ها

    حساب من

    ورود به سامانهثبت نام

    آمار

    مشاهده آمار استفاده

    تازه ترین ها

    تازه ترین مدارک
    © کليه حقوق اين سامانه برای سازمان اسناد و کتابخانه ملی ایران محفوظ است
    تماس با ما | ارسال بازخورد
    قدرت یافته توسطسیناوب