تحلیل گفتمانی روایت فیضمحمد کاتب از چرایی و چگونگی نسلزدایی هزارهها توسط عبدالرحمن
(ندگان)پدیدآور
جمشیدیها, غلامرضامحسنی, محمدجوادعارفی, یوسف
نوع مدرک
Textمقاله علمی پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
تکفیر، نوعی «غیریتسازی» و «تصویرسازی» به شدت منفی و مخدوش و یک «راهبرد» است که به قصد «حذف» و نابودی خصم یا حداقل به «حاشیهراندن» او صورت میگیرد. جامعه شیعه و هزاره قربانی «تکفیر» و تصویرسازیهای منفی گفتمان ناسیونالیسم قومی در دوران عبدالرحمن و پس از آن است. پرسش از اتخاذ سیاست "نسلزدایی" و "پاکسازی قومی" هزاره از سوی عبدالرحمن» به این پژوهش منتهی شده است و تلاش شده با استفاده از «نظریه گفتمان لاکلائو و موفه» به عنوان چارچوب نظری و روش تحلیل به این پرسش پاسخ گفته شود. نتیجه به دست آمده این است که تشدید مخاصمات قومی در دوران عبدالرحمن، نتیجه نوعی «خاصگرایی قومی و مذهبی» بود که به منظور تثبیت سلطه یک گروه قومی خاص، قوم افغان/ پشتون، اعمال میگردید. بر مبنای خاصگرایی قومی، تلاش شد، انسان هزاره به عنوان «دیگری ویرانگر» و «خصم خطرآفرین و اهریمنی» از یکسو و موجود «فرودست»، «حقیر» و «بیرون از مرزهای انسانیت» از سوی دیگر، بازنمایی و شناسانده شود. چنانکه براساس خاصگرایی مذهبی، توانست انسان هزاره را به عنوان «کافر»، «گمراه» و «باغی» در ذهنیت سایر اقوام و قبایل افغانستان قالب کند. نتیجه حاصل از این خاصگرایی، از یکسو نوعی «خودبرتربینی قومی»، از سوی دیگر «خودبرحقپنداری» مطلق مذهبی بود که منتهی به «نسلزدایی» و «پاکسازی قومی» هزاره گردید. هدف، توزیع سرزمینهای مغصوبه هزاره برای «ناقلین افغان» و فراهم کردن زمینه برای سلطه مطلقه سیاسی و در نهایت تحمیل هویت قومی افغان/ پشتون بر افغانستان و «یکسانسازی اجباری» بود.
کلید واژگان
نسلزداییگفتمان ناسیونالیسم قومی
پاکسازی قومی
خاصگرایی
ایدئولوژی
اجتماعی
شماره نشریه
19تاریخ نشر
2024-03-201403-01-01
ناشر
جامعة المصطفی (ص) العالمیة - نمایندگی تهران و البرزسازمان پدید آورنده
استاد تمام گروه جامعه شناسی دانشگاه تهراناستاد همکار جامعةالمصطفی العالمیه
دانشجوی دکتری رشته اندیشه معاصر مسلمین نمایندگی تهران و البرز جامعة المصطفی العالمیة



