نمایش مختصر رکورد

dc.date.accessioned1399-09-11T06:50:03Zfa_IR
dc.date.accessioned2020-12-01T06:50:03Z
dc.date.available1399-09-11T06:50:03Zfa_IR
dc.date.available2020-12-01T06:50:03Z
dc.date.issued2020-09-22en_US
dc.date.issued1399-07-01fa_IR
dc.date.submitted2020-11-30en_US
dc.date.submitted1399-09-10fa_IR
dc.identifier.citation(1399). تدوین مدل ساختاری اختلال علائم جسمی بر پایه متغیرهای سازمانی تنش‌زا با میانجی‌گری فرآیندهای خودنظم‌دهی در نمونه‌ای بالینی از افسران پلیس. فصلنامه علمی پژوهشی طب انتظامی, 9(4), 221-228. doi: 10.30505/9.4.6fa_IR
dc.identifier.issn2228-6241
dc.identifier.issn2383-3483
dc.identifier.urihttps://dx.doi.org/10.30505/9.4.6
dc.identifier.urihttp://teb.jrl.police.ir/article_94943.html
dc.identifier.urihttps://iranjournals.nlai.ir/handle/123456789/672928
dc.description.abstractاهداف: یکی از دلایلی که بخش عمده مراجعات کلینیکی را در برمی‌گیرد، شکایت از علایم جسمانی است که در آخرین ویراست راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی تحت عنوان اختلال علایم جسمی توصیف شده است. پژوهش حاضر با هدف تعیین برازش مدل ساختاری رابطه اختلال علایم جسمی با متغیرهای سازمانی تنش‌زا با میانجی‌گری فرآیندهای خودنظم‌دهی در نمونه بالینی از بیماران با تشخیص اختلال علایم جسمی انجام شد. مواد و روش‌ها: جامعه آماری عبارت بود از تمامی بیماران دارای اختلال علایم جسمی که در شش ماه اول سال 1398 به بیمارستان‌ها و مراکز بهداشتی-درمانی پلیس شهر تهران مراجعه کرده بودند که از این بین 30 نفر به روش هدفمند انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در مطالعه، پرسش‌نامه برای اختلالات علایم جسمانی، فرم کوتاه مقیاس استرس پلیس ایران، مقیاس خودتنظیم‌گری، پرسشنامه غربالگر و مصاحبه ساختاریافته بالینی برای ارزیابی اختلالات DSM-5 بود که همه از اعتبار و پایایی مناسبی برخوردار بودند. داده‌های حاصل با استفاده از روش معادلات ساختاری و به کمک نرم‌افزارهای SPSS 23 و PLS 2 تجزیه و تحلیل شدند. یافته‌ها: نتایج حاصل از مدل‌یابی معادلات ساختاری، نقش میانجی‌گری فرآیندهای خودنظم‌دهی را در رابطه بین متغیرهای سازمانی تنش‌زا و اختلال علایم جسمی تأیید کردند، به طوری که برازش مدل کلی (GOF) در گروه نمونه 490/0 بود و مدل دارای برازش بود. یافته‌ها نشان دادند که متغیرهای سازمانی مأموریتی بیشتر از متغیرهای سازمانی غیرمأموریتی بر علایم جسمی تأثیرگذار بود. همچنین مدل فرضی اولیه برازش مطلوبی با داده‌های مشاهده‌شده داشت و متغیرهای سازمانی تنش‌زا از طریق خودنظم‌دهی واریانس بیشتری از علایم جسمی را تبیین کردند. نتیجه‌گیری: اگر افسران پلیس از راهبردهای خودنظم‌دهی استفاده کنند، بهتر می‌توانند از تأثیرات تنش‌های سازمانی بر ایجاد علایم جسمی جلوگیری کنند و این ویژگی نقش حائل را در رابطه بین متغیرهای سازمانی تنش‌زا و علایم جسمی ایفا می‌کند و منجر به کاهش اثر تنیدگی در افراد می‌شود.fa_IR
dc.format.extent1223
dc.format.mimetypeapplication/pdf
dc.languageفارسی
dc.language.isofa_IR
dc.publisherمعاونت بهداشت، امداد و درمان ناجا و پژوهشگاه علوم انتظامی و مطالعات اجتماعی ناجاfa_IR
dc.publisheren_US
dc.relation.ispartofفصلنامه علمی پژوهشی طب انتظامیfa_IR
dc.relation.ispartofJournal of police Medicineen_US
dc.relation.isversionofhttps://dx.doi.org/10.30505/9.4.6
dc.subjectاختلال علایم جسمیfa_IR
dc.subjectاسترسfa_IR
dc.subjectفرآیندهای خودنظم دهیfa_IR
dc.subjectمدل ساختاریfa_IR
dc.subjectپلیسfa_IR
dc.titleتدوین مدل ساختاری اختلال علائم جسمی بر پایه متغیرهای سازمانی تنش‌زا با میانجی‌گری فرآیندهای خودنظم‌دهی در نمونه‌ای بالینی از افسران پلیسfa_IR
dc.typeTexten_US
dc.typeمقاله پژوهشیfa_IR
dc.citation.volume9
dc.citation.issue4
dc.citation.spage221
dc.citation.epage228


فایل‌های این مورد

Thumbnail

این مورد در مجموعه‌های زیر وجود دارد:

نمایش مختصر رکورد