بررسی اثر متابولیتهای فنیلآلانین بر میزان اتصال هگزوکیناز تیپ I به میتوکندری مغز موش صحرایی
(ندگان)پدیدآور
ضیامجیدی, نسریناحسانیزنوز, عبدالوهابفیروزرأی, محسننوع مدرک
Textپژوهشي
زبان مدرک
فارسیچکیده
زمینه و هدف: هگزوکیناز تیپ I، عمدهترین ایزوآنزیم موجود در بافت مغز است که به طور برگشتپذیر به غشا خارجی میتوکندری متصل میشود. در شرایط طبیعی، مقدار زیادی از HK-I(Hexokinase-I) به غشا متصل است. فرم متصل آنزیم، فعالتر از فرم محلول آن است و با این مکانیسم، فعالیت آنزیم کنترل میشود. متابولیتهایی که بر روی نشستن و بلند شدن آنزیم از سطح میتوکندری موثرند، اثر تنظیمی بر روی مصرف گلوکز در مغز دارند. از آنجایی که در بیماری فنیل کتونوری(PKU=Phenylketonuria)، افزایش فنیلآلانین و متابولیتهای آن منجر به عقبماندگی ذهنی میشود، در این مطالعه، اثرات این متابولیتها روی اتصال هگزوکیناز به میتوکندری و جداشدن آن مورد بررسی قرار گرفت تا رابطه متابولیسم گلوکز با اثر تخریبی این متابولیتها بر روی سلولهای مغزی مشخص شود. روش بررسی: این بررسی از نوع مطالعات تجربی است. فعالیت هگزوکیناز با روش اسپکتروفتومتری و جفت شده با فعالیت G6PD(Glucose-6-phosphate dehydrogenase) اندازهگیری شد. یافتهها: نتایج نشان داد که فنیلآلانین و فنیل لاکتیک اسید، هیچ تاثیری بر فعالیت آنزیم و جدا شدن آن از میتوکندری و همچنین اتصال مجدد آن به میتوکندری ندارند، در حالی که فنیل پیروویک اسید، فعالیت آنزیم را کاهش میدهد و رها شدن آنزیم از میتوکندری را در غیاب گلوکز 6 -فسفات افزایش میدهد. نتیجهگیری: بنابراین، این احتمال وجود دارد که فنیل پیروویک اسید با کاهش فعالیت هگزوکیناز و افزایش فرم محلول آن، باعث کاهش مصرف گلوکز و تولید ATP(Adenosine triphosphate) شود و در نتیجه سلولهای مغز در اثر کمبود انرژی و عناصر ضروری دیگر، قادر به رشد و تکامل نگردند.
کلید واژگان
کلیدواژهها: 1 – هگزوکیناز تیپ I 2 – فنیل کتونوری 3 – فنیل پیروویک اسید 4 - میتوکندری مغزبیوشیمی
شماره نشریه
53تاریخ نشر
2007-01-011385-10-11
ناشر
دانشگاه علوم پزشکی ایرانشاپا
2228-70432228-7051




