رویکردی فلسفی به فضا و سیمای شهر
(ندگان)پدیدآور
پیراوی ونک, مرضیهنوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
چهرة شهر، زبان شهر است؛ زبانی که نشانگر تلقی یا تفکر انسان از هستی و جهان است. «ساختن» که بروز نمادین و خلاقانة اندیشیدن است، نحوة وجود انسان در جهان و نگاه او به عالم و مکان را آشکار میسازد. شهرسازی و معماری بهمثابه بروز نمادین تفکر در قالب مادی و عینی در دورههای مختلف تاریخی با ایجاد تغییر در تلقی انسان از جهان و مکان دستخوش تغییر و تحول شده است. عدول از معنای اصیل کلمة «ساختن» و «بنا کردن» که به معنای سکونت، آرامش و قرار، الفت، اُنس و محافظت است، انسان معاصر را چنان دچار بحران «بیمکانی» و «بیخانمانی» (احساس عدم امنیت و آرامش) کرده که حتی در شهر و دیار خویش با فضای شهر خود بیگانه و ناآشناست. تنها زمانی میتوانیم از فضای شهری به معنای واقعی برخوردار باشیم که ظاهر و چهرة شهر متناسب با معنا و باطن (یعنی فرهنگ، باورها و عقاید) شکل گیرد تا بتواند برای تکتک افراد احساس آشنایی و معناداری را ایجاد کند. تأمل در معنای اصیل «ساختن» و «مکان» میتواند ارائهدهندة الگوی پیشنهادی بهمنظور اصالت بخشیدن به سیمای شهر در راستای معناداری (دلالتگری) و زبانی بودن آن باشد.
این مقاله با نگاهی پدیدارشناسانه سعی در خوانش سیمای شهر بهمثابه زبان شهر دارد.
کلید واژگان
مکانشهر
ساختن
سکونت
بودن
جهان
زبان
شماره نشریه
29تاریخ نشر
2015-05-221394-03-01
ناشر
پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطاتسازمان پدید آورنده
دکترای فلسفه، عضو هیئت علمی دانشگاه هنر اصفهانشاپا
2008-87602538-2632




