انسانی شدن یقین در تفکر فلسفی مدرن
(ندگان)پدیدآور
قربانی, قدرت اللهنوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
اهمیت فلسفه مدرن در آن است که در آن نسبت جدیدی میان انسان و حقیقت تعریف گردید که در نتیجه آن انسان اساس و محور هرگونه حقیقت و یقینی، بالاخص خدا و جهان گردید. حاصل این تغییر جایگاه، وابستگی وجودی و معرفتی این حقایق بر انسانی شد که او خود دارای نقایص گوناگون معرفتی، وجودی، اخلاقی و غیره در ذات خودش است. در نتیجه انسان که در دنیای مادی زندگی می کند تلاش کرد تا واقعیت حقیقت های دیگر چون خدا و موجودات عقلانی جهان را در پرتو عقل محدود و دنیایی خود تفسیر کرده و از آنها برای تمشیت زندگی مادی خود استفاده کندکه پیامد های ناگواری برای او داشت و هنوز نیز دارد. در این مقاله با توجه به مساله فوق ضمن تبیین مولفه های اساسی فلسفه مدرن، چگونگی تغییر نسبت حقیقت و یقین با انسان از منظر فیلسوفان مهم آن چون دکارت، کانت، نیچه و نیز دو فیلسوف معترض به مدرنیته یعنی سارتر و هایدگر مورد بحث قرار گرفته و نتیجه دیدگاههای آنها در این مورد ارزیابی قرار می گیرد
کلید واژگان
مدرنیتهانسان
حقیقت
یقین
خدا
سوبژکتیویسم
شماره نشریه
32تاریخ نشر
2012-12-211391-10-01
ناشر
دانشگاه علامه طباطبائیAllameh Tabataba’i University
سازمان پدید آورنده
هیئت علمی دانشگاه خوارزمیشاپا
1735-32382476-6038




