نقش خدا در اندیشه افلاطون
(ندگان)پدیدآور
اکوان, محمدسیاقی, بهاره ساداتنوع مدرک
Textزبان مدرک
فارسیچکیده
بی شک مقوله خدا مهمترین و سوال برانگیزترین مقوله ای است که در طول تاریخ، ذهن بشر را به خود مشغول داشته است. در این میان فلسفه نیز از این امر مستثنی نیست. در فلسفه الهی افلاطون که هدف از آن وصول به اصلی است الهی و غیرمحسوس که ذاتش حقیقی و مطلق است، مسئله خدا با تعابیری گوناگون در رسالات مختلف مطرح گردیده است. در این فلسفه خدا با عناوینی چون ایده خیر یا مثال نیک که موجودی در راس عالم مثل و علت تمام موجودات و سرمنشا حقیقت و معرفت است، ایده واحد که کاملترین و برترین صورت است و ایده زیبایی که امری مطلق، جاوید و قائم به ذات است، نام برده می شود که تمامی این ایده ها یکی اند و دارای حقیقتی یکسان هستند. افلاطون به دمیورژ نیز اشاره می کند که او را صانع می داند و نه خالق. این صانع، جهان را از حالت بی نظمی (خائوس) به نظم(کاسموس) در می آورد. هدف از این تحقیق، بررسی مفهوم خدا در تفکر افلاطون است.
کلید واژگان
عالم مثلایده خیر
ایده واحد
ایده زیبائی
دمیورژ(صانع)
شماره نشریه
2تاریخ نشر
2012-08-221391-06-01
ناشر
دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیسازمان پدید آورنده
استادیار فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزیدانش آموخته کارشناسی ارشد فلسفه دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی
شاپا
2423-49822423-7442




