انسانگرایی فردوسی؛ احیای اندیشه ایرانشهری و پایان سکوت فرهنگ ایرانی
(ندگان)پدیدآور
لویمی, سهیلانوع مدرک
Textعلمی پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
هویت و شخصیت هر ملتی در پرتو فرهنگ غنی و مترقی آن نهفته است. بنابراین اگر بیگانهای بخواهد ملتی را از نظر سیاسی اجتماعی زمینگیر کند، آسانترین راهاش هجوم به فرهنگ آن ملت است، زیرا با هجوم فرهنگی، آن ملت استحاله فرهنگی میشود و هویت و شخصیت خود را از دست میدهد. جامعه شناسان فرهنگ را دارای سه جنبه شناختی، مادی(فنی) و سازمانی میدانند که جنبه شناختی عبارت است از باورداشتها، اسطورهها، ایدئولوژیها، ارزشها، رویکردها و دانش. فرهنگ را نیز، آداب و رسوم، عرفها، قوانین و نقشهایی که با پایگاههای گوناگون یک فرهنگ همبستهاند تشکیل میدهند. از همین منظر «شاهنامه» اثری است که در عهد سامانی ایرانیان را به بازسازی افکار ملی و خودشناسی ساسانی هدایت کرد و ایرانیان را به احیای مقام و مرتبه انسان به منظور خودشناسی و استقلال ملی، دعوت نمود. استقلالی که ساسانیان را بر آن داشت تا مناطق تحت سیطره خود را ایرانشهر بخوانند. پژوهش حاضر با بررسی کوتاهی در تاریخ ایران بعد از حمله اعراب به گرایش فردوسی برای تنظیم اثری چون «شاهنامه» در احیای فرهنگ و هویت ایرانی پرداخته است، تا نوع خاصی از انسانگرایی(اومانیسم) که در آن انسان کنشگر اصلی است و جای اسطورهها را میگیرد و در جدال با ابرانسانها، برای برپایی داد و خیر و نیکی پیروز میگردد را آشکار سازد.
کلید واژگان
شاهنامه فردوسیاندیشه ایرانشهری
خردگرایی
صلح گستری و داد
شماره نشریه
51تاریخ نشر
2019-10-231398-08-01
ناشر
دانشگاه آزاد اسلامی واحد جیرفتIslamic Azad University Jiroft Branch




