واکاوی چند کهنالگو در آثار ابوتراب خسروی
(ندگان)پدیدآور
شریفنسب, مریمسلیمی, نیرهنوع مدرک
Textعلمی-پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
کهنالگوها (به زعم یونگ) عناصرِ ساختاریِ اسطورهسازی هستند که همواره در روانِ ناهشیار بشر وجود دارند و زمینهای برای نشاندادنِ واکنشهای مشابه به محرکهای معیّناند. حضور کهنالگو در هر متن ادبی، بهنوعی سبب دسترسپذیرشدنِ پندارههای ازلی به شیوهای هنرمندانه میشود. ابوتراب خسروی از نویسندگانی است که در آثارش توجه زیادی به اساطیر و کهنالگوها دارد و تکرار مضامین اسطورهای در داستانهایش از ویژگیهای سبکی قلم اوست؛ چنانکه در سه مجموعهداستان کوتاه (هاویه، دیوان سومنات، و کتاب ویران) و دو رمانش (اسفار کاتبان و رود راوی) برخی از این نمادها را با بسامد بالا به کار گرفته است. با توجه به ویژگیهای قلم خسروی، که او را در جرگة نویسندگان مدرن و پسامدرن امروزِ ایرانزمین قرار داده است، بررسی این نمادها میتواند پردههای بیشتری را از پیش چشم مخاطبان او کنار زند؛ زیرا این نمادهای اسطورهای به داستانهای خسروی ژرفای معنایی بخشیده است. در این مقاله نمادهای اسطورهای کلمه، درختان همیشهسبز (سرو و کاج) و تاک، و ماه و مار (به شیوة تحلیلی ـ توصیفی) بررسی شده و از باب نمونه، تمام داستان «ماه و مار» خوانش کهنالگویی شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد این نمادها نه فقط در چهارچوب معنای ایرانیِ اسطورهایِ خود، بلکه در معنای جهانشمول کهنالگویی به کار گرفته شده و در متن داستانها خوش نشستهاند.
کلید واژگان
ابوتراب خسرویاسطوره
تاک
سرو
کاج
کلمه
کهنالگو
مار
ماه
شماره نشریه
1تاریخ نشر
2015-05-221394-03-01
ناشر
پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیIHCS
سازمان پدید آورنده
استادیار پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگیکارشناس ارشد ادبیات فارسی
شاپا
2383-05492383-0557




