مقدمهای بر روششناسی در ژئومورفولوژی
(ندگان)پدیدآور
کرم, امیرنوع مدرک
Textزبان مدرک
فارسیچکیده
ژئومورفولوژی چه بهعنوان رشتهای از علوم طبیعی و چه بهعنوان شاخهای از جغرافیا و جغرافیای طبیعی همواره متأثر از تحولات تاریخی علم و بهویژه تحولات تاریخ علم جغرافیا و منحصراً جغرافیای طبیعی و زمینشناسی، بوده است. دیدگاههای روششناسی معاصر در جغرافیا و جغرافیای طبیعی، عمدتاً توسط هتنر، هارتشون، ساور و برخی دیگر، بنیان گذاشته شد و پسازآن نیز بهوسیله دیگر جغرافیدانان دنبال شد و بسط یافت. مسائل مهم مرتبط با روششناسی در ژئومورفولوژی شامل روششناسیهای کلیدی، الزامات عملی روششناسی برای تولید معرفت علمی و چگونگی حفظ یکپارچگی و انسجام جغرافیا از دید روششناسی است. پیدایش معرفت علمی در پیوند با هستیشناسی، معرفتشناسی، روششناسی (بهعنوان گرایشهای فلسفه علم) و روش پژوهش علمی، قرار دارد. بر پایه هریک از مکاتب و رویکردهای شناختی (اثباتگرایی، پراگماتیسم، تفسیری- برساختگرایی ، انتقادی و ...)، روششناسی و روشهای خاص پژوهش، شکل میگیرد. در رابطه با روششناسی در ژئومورفولوژی باید سه جنبه را در نظر گرفت: دیدگاه کاپلان (1964) در مورد استقلال علم، سنتهای روششناختی لاکاتوش و دیدگاه جدید پراگماتیسم. ژئومورفولوژی از طریق یک فرایند سبکی و مد گونه توسعهیافته و مییابد. رویکرد اثباتگرایی و سنت کمی، رویکرد بنیادین و رایج ژئومورفولوژی است. بااینوجود و علاوه بر این نمیتوان دیدگاههای نخبهگرایی و استقلال علمی، تمییز گرایی در علم و شک گرایی و پراگماتیسم را نیز در آن نادیده گرفت. شواهدی از این رویکردها و پذیرش آنها دیده میشود و به نظر میرسد که جنبههایی از حرکت بهسوی پراگماتیسم در ژئومورفولوژی قابلتوجه و انکارناپذیر است.
کلید واژگان
ژئومورفولوژیروششناسی
اثباتگرایی
پراگماتیسم
تفسیری- برساختگرایی
نظریه انتقادی
ژئومورفولوژی
شماره نشریه
21تاریخ نشر
2019-06-221398-04-01




