نمایش مختصر رکورد

dc.contributor.authorهامفریز, استفانfa_IR
dc.date.accessioned1399-07-09T09:13:57Zfa_IR
dc.date.accessioned2020-09-30T09:13:58Z
dc.date.available1399-07-09T09:13:57Zfa_IR
dc.date.available2020-09-30T09:13:58Z
dc.date.issued2019-02-20en_US
dc.date.issued1397-12-01fa_IR
dc.date.submitted2018-08-16en_US
dc.date.submitted1397-05-25fa_IR
dc.identifier.citationهامفریز, استفان. (1397). حقوق بشر به مثابه نفی اخلاق دینی. دوفصلنامۀ بین‌المللی حقوق‌بشر, 13(2), 193-204. doi: 10.22096/hr.2019.105285.1104fa_IR
dc.identifier.issn2423-6489
dc.identifier.issn2538-6360
dc.identifier.urihttps://dx.doi.org/10.22096/hr.2019.105285.1104
dc.identifier.urihttp://humanrights.mofidu.ac.ir/article_34691.html
dc.identifier.urihttps://iranjournals.nlai.ir/handle/123456789/357522
dc.description.abstractدر مقالة حاضر، گفته­ای از متکلم و نظریه پرداز حکومتی، جورج ویلهِلم فردریش هِگِل در صدر مقاله آمده است. هگل اصلاحات را گذاری از جزم گرایی به سمت عقلانیت در دین می­دانست که با تثبیت حکومت نوین سکولار در اروپا همزمان گردید. این مقاله استدلال می­نماید که گرچه حقوق بشر به عنوان تمایل یا محتوای اخلاقی حکومت عقلانی نمودار می­گردد، اما پیامد یا مکمّلی را برای دین ارائه نمی­دهد. در واقع این حقوق غالباً اصول محوریِ اکثر ادیان عمده را نقض یا نفی می­کنند. استدلال مربوطه آشکار است: به نظر من نمادهای اصلی دینی یعنی تکلیف و وحدت ـ تکلیف یکی نسبت به دیگری و وحدت با خداوند ـ در حقوق بشر کنار گذاشته می­شوند. حقوق بشر روابط تکلیفی را تبدیل به نظام­هایی از مالکیت و دِین می­کند (من دیگر نسبت به تو تکلیفی ندارم؛ بلکه تو به من مدیونی). این حقوق رابطه­ای را بین دولت و فرد به گونه­ای آرمانی نشان می­دهد که اساساً با مفاهیم وحدت مغایر است. این استدلال تحت چهار عنوان پیش می­رود: نخست من نگاهی به آزادی دارم ـ و از نظریات هِگل در این مورد استفاده می­کنم که حقوق بشر باید ابزاری برای اخلاقیات دینی در یک حکومت سکولار تلقی شود. ثانیاً من برای مفهوم جلوة الاهی در قالب گناه و تکلیف، به فروید و لِویناس اشاره می­کنم؛ من مختصراً بیان مذهبی این مفاهیم را با آنچه در گفتمان حقوق بشر یافت می­شود مقایسه می­کنم. ثالثاً بخشی از مقاله در باب «جامعه» استدلال می­نماید که این مفهوم در گفتمان حقوق بشر صرفاً نادیده گرفته نمی­شود، بلکه فعالانه تضعیف می­گردد. نهایتاً من نگاهی به نظریه و عملگروی حقوق بشر در قالب نظامی از خویش و حاکمیت از طریق قانون و حکومت خواهم داشت. این استدلال ناسازگاری بین حقوق بشر و دین را به عنوان موضوعاتی مربوط به اعتقاد فردی در نظر نمی­گیرد، با این وجود رقابت بین رهنمودهای هنجاری در مورد رفتار و خودشناسی را که در حوزة عمل بر هر یک تأثیر می­گذارد، تشخیص می­دهد.fa_IR
dc.format.extent513
dc.format.mimetypeapplication/pdf
dc.languageفارسی
dc.language.isofa_IR
dc.publisherدانشگاه مفیدfa_IR
dc.publisherMofid Universityen_US
dc.relation.ispartofدوفصلنامۀ بین‌المللی حقوق‌بشرfa_IR
dc.relation.ispartofThe Journal of Human Rightsen_US
dc.relation.isversionofhttps://dx.doi.org/10.22096/hr.2019.105285.1104
dc.subjectاخلاقfa_IR
dc.subjectحقوق بشرfa_IR
dc.subjectدیدگاه مذهبیfa_IR
dc.subjectآزادی و مسئولیتfa_IR
dc.titleحقوق بشر به مثابه نفی اخلاق دینیfa_IR
dc.typeTexten_US
dc.typeمقاله علمی-پژوهشیfa_IR
dc.contributor.departmentدانشیار حقوق، دانشکده اقتصاد و علوم سیاسی لندن.fa_IR
dc.citation.volume13
dc.citation.issue2
dc.citation.spage193
dc.citation.epage204


فایل‌های این مورد

Thumbnail

این مورد در مجموعه‌های زیر وجود دارد:

نمایش مختصر رکورد