مرگ و مرگاندیشی در اشعار شفیعیکدکنی
(ندگان)پدیدآور
جباره ناصرو, عظیمکوهنورد, پریچهرنوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
مرگ پدیدهای ناشناخته است که همواره ذهن و اندیشهی بشر را به خود مشغول کرده است. شاعران و اندیشمندان هر ملتی نیز دیدگاههای متفاوتی دربارهی مرگ و هستی دارند که آنها را در قالبهای مختلف هنر و ادبیات مطرح میکنند. محمدرضا شفیعیکدکنی، متولد 1318، شاعر و پژوهشگر برجستهی معاصر است که در اشعار خود توجه ویژهای به مقولههای مرگ و زندگی دارد. نگارندگان در این جستار کوشیدهاند با رویکردی تحلیلی، اندیشه و احساس این شاعر دربارهی مرگ را واکاوی کرده و مباحثی مانند مرگاندیشی، هراس از مرگ، تصویر زندگی و شهادت را در اشعار وی بررسی کنند. یافتههای پژوهش نشان میدهد که در اشعار شفیعیکدکنی، چهارگونه رویکرد به مرگ دیده میشود: اول؛ مرگگریزی و مرگستیزی که بیشتر مربوط به دوران آغاز شاعری اوست. دوم، مرگ در قالب شهادت و پاسداری از آرمانها، سوم؛ مرگستایی عارفانه و صوفیانه که در اندیشهی مولوی و عرفای اسلامی دیده میشود و چهارم؛ مرگ وجودی که متأثر از دغدغههای فلسفی شاعر است و نمودهای فراوانی در دفتر «هزارهی دوم آهوی کوهی» دارد. از میان گونههای مرگاندیشی نیز، مرگستایی عرفانی بیشترین بسامد و شهادت، کمترین بسامدها را دارند.
کلید واژگان
زندگی""شفیعیکدکنی"
"مرگ"
"مرگاندیشی"
متون نظم
شماره نشریه
2تاریخ نشر
2017-08-231396-06-01
ناشر
معاونت پژوهشی دانشگاه شیرازسازمان پدید آورنده
دانشگاه جهرمدانشگاه جهرم




