بررسی بازگشت به موطن اصلی از دیدگاه مثنوی و رباب نامه
(ندگان)پدیدآور
حسن زاده, شهریارنوع مدرک
Textزبان مدرک
فارسیچکیده
انسان جستجوگر همواره در پی شناخت اصل و جایگاه نخستین خود بوده و در آرزوی بازگشت به آنجا به سر میبرد و زندگی شکوهمند خود را با همین نگرش شکل میدهد. برر سی متون عرفانی از گرایش ذاتی و فطری انسان به سوی وطن اصلی پرده برمیدارد و ادبیات در بررسی موضوعی با نام نوستالژی که از مباحث علم روان شناسی است در مفهوم بازگشت به سرزمینی که یادش را در دل دارد با حسرت و درد در هبوط و صعود خلاصه میکند. میتوان گفت نوستالژی و مسئله بازگشت به اصل و موطن اصلی مفهومی بس درخشان است که نظر بسیاری از عرفا را به خود جلب کرده است. اندیشه بازگشت به موطن اصلی از نظر عرفانی صعود از خود بیگانگی نفس و رسیدن به منشا اصلی انسانی است.
مولانا جلال الدّین بلخی توجه خاص به مسئله نوستالژی ( آرزوی بازگشت به موطن اصلی ) داشته و در مثنوی، حُزن غربت را به حلاوت بازگشت گره میزند و سلطان ولد فرزند بزرگ مولانا نیز در رباب نامه با بهره گیری از مضامین روح مثنوی به طور طبیعی در این راه گام برداشته است. مقاله حاضر بر آن است نشان دهد که در فضای غریبی نی و رباب یک اندیشة واحد نهفته است.
کلید واژگان
نوستالژیوطن
روح
زندان
مولوی
سلطان ولد
شماره نشریه
41تاریخ نشر
2014-12-221393-10-01




