نقد کهنالگویی سفرِ قهرمان در داستان هفت خان اسفندیار بر اساس نظریّة ژوزف کمپبل
(ندگان)پدیدآور
عبداله زاده برزو, راحلهریحانی, محمد
نوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
موضوع این نوشتار، تحلیل نمادهای داستان هفت خان اسفندیار، بر اساس نظریّة فرآیند فردیّت یونگ است که در نظریّة تکاسطورة ژوزف کمپبل، نمود یافته است. کمپبل برای سفر قهرمانان اساطیری، به منظور دستیافتن به فردیّت، الگویی در نظر گرفته که از سه مرحلة اصلی عزیمت، تشرّف و بازگشت تشکیل شده است. در این مقاله، سفر اسفندیار در هفت خان با این الگو و مراحل خردتر آن سنجیده و نشان داده شده است. خودآگاهِ ایرانی در هیأت اسفندیار، در پی توران که ناخودآگاهِ اوست، به آن سرزمین سفر میکند. اسفندیار که نمادی از کهنالگوی قهرمان است، میکوشد تا با ناخودآگاهِ درون بوحدت برسد. او به یاری پیرِ فرزانه و امدادهای غیبی، نخست در هفت وادی، سایه را با خود همراه میکند و سپس با ورود به آستانِ تشرّف و غلبه بر نفسِ امّاره، با سه آنیمای درون بوحدت میرسد و با برکتی که از این سفر بدست میآورد، به سویِ جامعة خویش بازمیگردد تا با در دستگرفتنِ قدرتِ وعده داده شده از سویِخودآگاه، به اصلاح و تحوّل جامعه بپردازد. اینکه اسفندیار بعدها به رویارویی با رستم برمیخیزد و قدم در راه بیبازگشت میگذارد، بیانگر این واقعیّت است که در سفر مثالیش نتوانسته با ناخودآگاه بِیگانگی برسد. بیبهرگیِ او از فرایند فردیّت و سیر ناقص او در روندِ کمال، موجب میشود تا بر تخت شاهی ننشیند و در نیمة راه زندگی، جان بسپارد.
کلید واژگان
کهنالگوسفر
هفت خان
اسفندیار
کمپبل
شماره نشریه
1تاریخ نشر
2017-08-231396-06-01
ناشر
دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهنRudehen Islamic Azad University
سازمان پدید آورنده
عضو باشگاه پژوهشگران جوان دانشگاه دانشگاه آزاد اسلامی واحد شیرواناستادیار زبان و ادبیات فارسی. دانشگاه آزاد اسلامی. واحد شیروان. ایران.



