نمایش مختصر رکورد

dc.contributor.authorگالاگر ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند, مارگارتfa_IR
dc.date.accessioned1399-07-09T01:42:44Zfa_IR
dc.date.accessioned2020-09-30T01:42:44Z
dc.date.available1399-07-09T01:42:44Zfa_IR
dc.date.available2020-09-30T01:42:44Z
dc.date.issued2000-12-21en_US
dc.date.issued1379-10-01fa_IR
dc.date.submitted2016-09-26en_US
dc.date.submitted1395-07-05fa_IR
dc.identifier.citationگالاگر ترجمه مهرداد وحدتی دانشمند, مارگارت. (1379). زن و صنایع فرهنگى. نقد و نظر, 7(2625), 320-341.fa_IR
dc.identifier.issn1062-8952
dc.identifier.issn2716-960X
dc.identifier.urihttp://jpt.isca.ac.ir/article_21023.html
dc.identifier.urihttps://iranjournals.nlai.ir/handle/123456789/204691
dc.description.abstractفرهنگ, صنایع فرهنگى و تولید معانى درک نقش درجه دوم و عمدتاً تأیید نشده زنان در نظام سیاسى ـ اجتماعى, بلافاصله باعث طرح این پرسش در ذهن مى شود که چرا و چگونه عده اى از زنان این وضع را طبیعى و غیرقابل اجتناب مى دانند. یکى از پاسخها نفس قرار دادن زن در حیطه اى شخصى و نه اجتماعى است. گرامشى در یادداشتهاى زندانمى نویسد: براى یک گروه تابع [=زنان ] صرف کارکردن از طریق تجربه مستقیم شخصى و عقل سلیم موجب تشکیل یک جهان بینى مخالف و برخوردار از همبستگى نمى شود. ممکن است آنچه تجربه مى شود با توضیحات [راجع به] وضع موجود در تضاد باشد, اما دریافت علت و درک شیوه عمل بسیار دشوار است. بنابراین,با وجود (تجربه) تضاد [میان زن و مرد] آنچه اغلب (حس) مى شود, طبیعى بودن امور در وضعیت فعلى است. نقش مسلط فرهنگ ـ که مى توان آن را فرآیند تولید معانى داراى جایگاه اجتماعى و تاریخى نامید ـ در این فرآیند جامع شکل گیرى هویت و نقش, اساسى است.<br /> خود زنان نیز شروع به توجه به (غیبت و محرومیت) فرهنگى خود کرده اند. بدین شکل,زنان مى بینند که (در فرهنگى که در آن زاده شده ایم تعریفى منفى از ما به دست داده شده و تمایل برآن بوده است که تجربه ما از دیده ها نهان ماند),یا مى توانند از (عدم توانایى نسبت به یافتن خویش به آن صورت که خود, آن را در فرهنگ موجود تجربه کرده ایم) سخن به میان آورند.با این حال,در دنیایى که ـ حتى نزد اکثر زنان ـ معناى فرهنگ آن است که (زن یعنى عشق ورزى و خانه,و مرد یعنى کار و جهان خارج) فاصله اى بزرگ بین درک تضاد و اقدام به منظور از میان برداشتن آن وجود دارد. اهمیت بنیادى محرومیت فرهنگى یا معرفى ناتمام زنان را مى توان در رابطه فرآیندهاى فرهنگى با نظام اجتماعى ـ اقتصادى و در جبر اقتصادى رویه ها و محصولات فرهنگى مشاهده کرد. در نتیجه, مى توان صنایع فرهنگى و محصولات آن را حلقه ارتباطى دیگرى دانست که زنان را در قید و بند رابطه ویژه خود با ساختارهاى اجتماعى ـ اقتصادى قرار مى دهد.<br /> ریموند ویلیامز در تحقیقى ناب پیرامون ارتباطات نوین در بریتانیا,از (انقلابى طولانى) در فرهنگ,که با گسترش دامنه نظامهاى تعلیم و تربیت و ارتباطات آغاز شد,یاد مى کند و آن را جریان سوم دگرگونیهابه موازات انقلاب صنعتى در اقتصاد و انقلاب دموکراتیک در میدان سیاست,مى نامد. به اعتقاد وى, مجموعه این سه فرآیند,توصیفگر بافت و آهنگ حرکت تجربه معاصر است.fa_IR
dc.format.extent192
dc.format.mimetypeapplication/pdf
dc.languageفارسی
dc.language.isofa_IR
dc.publisherدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)fa_IR
dc.relation.ispartofنقد و نظرfa_IR
dc.relation.ispartofNaqd Va Nazaren_US
dc.titleزن و صنایع فرهنگىfa_IR
dc.typeTexten_US
dc.typeتخصصیfa_IR
dc.citation.volume7
dc.citation.issue2625
dc.citation.spage320
dc.citation.epage341


فایل‌های این مورد

Thumbnail

این مورد در مجموعه‌های زیر وجود دارد:

نمایش مختصر رکورد