نمایش مختصر رکورد

dc.contributor.authorالسید ترجمه محمدمهدی خلجی, رضوانfa_IR
dc.date.accessioned1399-07-09T01:42:08Zfa_IR
dc.date.accessioned2020-09-30T01:42:08Z
dc.date.available1399-07-09T01:42:08Zfa_IR
dc.date.available2020-09-30T01:42:08Z
dc.date.issued1999-06-22en_US
dc.date.issued1378-04-01fa_IR
dc.date.submitted2016-09-27en_US
dc.date.submitted1395-07-06fa_IR
dc.identifier.citationالسید ترجمه محمدمهدی خلجی, رضوان. (1378). اسلام‏گرایان و جهانى شدن؛ جهان در آینه هویت. نقد و نظر, 5(2019), 142-164.fa_IR
dc.identifier.issn1062-8952
dc.identifier.issn2716-960X
dc.identifier.urihttp://jpt.isca.ac.ir/article_21073.html
dc.identifier.urihttps://iranjournals.nlai.ir/handle/123456789/204477
dc.description.abstractیکم ابوالاعلى مودودى (1979م) برداشتى از تمدنهاى جهان دارد که به انگاره اندامواره ابن خلدون درباره دولتها نزدیک است. او بر پایه این برداشت، در سال 1938 مقاله‏اى با عنوان «خودکشى تمدن غرب‏» نوشت (1) و سرنوشت امتها و سرگذشت‏سده‏هاى سپرى شده را به تمدنهاى نابود شده کهن پیوند داد. او هنگامى که در نقشه تراژیک خود از تاریخ بشرى به دوران مدرن مى‏رسد، مى‏گوید: «امروزه مى‏بینیم این سنت‏خداوند تکرار مى‏شود; وبال زشت‏کاریهایى که امم پیشین‏مرتکب شده‏اند، اکنون به کام ملتهاى غربى ریخته مى‏شود... آفات جنگ جهانى و مشکلات اقتصادى و افزایش بیکارى و گسترش بیماریهاى مرگبار و از هم‏گسیختگى نظام خانواده، همه نشانه‏هاى روشنى بر این واقعیت هستند که سراسر این پدیده‏ها ثمره ستم و سرکشى و پیروى از شهوات و روى‏گردانى از حق است....» او با این که خود این ظواهر را عذابى الیم مى‏شمرد، باور دارد که حتى اگر این هشدارها و آزمونهایى که بر سروروى آنها فرود مى‏آید، آنها را از خواب‏غفلت‏برانگیزد، [دیگر هیچ سودى ندارد.چون] سرنوشت تمدن هیولاوش آنها همانا مرگ است; زیرا به راى او دو اهریمن نیرومند بر این تمدن پنجه افکنده‏اند و آن را به هاویه هلاک مى‏کشانند: اهریمن مهار نسل و اهریمن قوم‏گرایى. اهریمن اول بر جان و روان مرد و زنشان چیره شده و موجب شده که آنها خود را به ست‏خویشتن نابارور کنند. اهریمن دوم نیز بر خرد و ذهن ملتها و حکومتهایشان سایه افکنده است. راه خروج از این قطار شتابان به سوى دره مرگ، رهایى از «عبودیت فکرى‏» الگو یا نمونه غربى، و بازگشت‏به اصالت اسلام است. <br />با این همه، گرچه مودودى در استدلال براى دیدگاه خود درباره تمدن غربى، از الگوها و نمونه‏ها و رویدادها و مقوله‏هاى موجود در تاریخ تمدن غرب یاد مى‏کند، در زمینه پیشنهاد بدیل و گزینه مناسب، نمونه و رویدادى از تمدن ریشه‏دار اسلامى نمى‏آورد، بلکه براى تاسیس الگو و سرمشق به قرآن پناه مى‏برد; همان‏سان که در عرصه نقد تمدن غربى نیز از آن بهره مى‏گیرد. (2) <br />سیدقطب استنباط مودودى و ندوى از مشکلات تمدن معاصر یا بهتر بگوییم، مشکلات مسلمانان با تمدن مدرن را مى‏پذیرد. او حتى در شیوه استدلال قرآنى و نیز نقد غرب هم از آن دو، پیروى مى‏کند. سیدقطب با استناد فراوان به کتاب الکسیس کارل با عنوان انسان موجود ناشناخته به این تشخیص مى‏رسد که تمدن غرب، تمدنى بیمار است. (3) به نظر کارل، بیمارى تمدن غرب از «واپس ماندگى علوم انسانى نسبت‏به علوم تجربى‏» مایه مى‏گیرد. <br /><br />fa_IR
dc.format.extent225
dc.format.mimetypeapplication/pdf
dc.languageفارسی
dc.language.isofa_IR
dc.publisherدفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم (پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی)fa_IR
dc.relation.ispartofنقد و نظرfa_IR
dc.relation.ispartofNaqd Va Nazaren_US
dc.titleاسلام‏گرایان و جهانى شدن؛ جهان در آینه هویتfa_IR
dc.typeTexten_US
dc.typeتخصصیfa_IR
dc.citation.volume5
dc.citation.issue2019
dc.citation.spage142
dc.citation.epage164


فایل‌های این مورد

Thumbnail

این مورد در مجموعه‌های زیر وجود دارد:

نمایش مختصر رکورد