آرای هراکلیتوس دربارهی جنبش ذاتی طبیعت و مقایسهی آن با دیدگاه ملاصدرا
(ندگان)پدیدآور
سیدمظهری, منیرهنوع مدرک
Textمقاله علمی پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
از جمله مباحثی که همواره در طول تاریخ فلسفه، محل بحث و گفتوگو بوده، مسألهی جنبش ذاتی طبیعت یا به تعبیر عامتر، صیرورت و دگرگونی آن است. تا آنجا که تاریخ فلسفه نشان میدهد، اندیشهی فیلسوفان همواره میان ثبات و تغییر، مردد بوده است: برخی به کلی، واقعیت داشتن حرکت در طبیعت را انکار کرده و تغییر و تحولاتِ مشهود را ساخته و پرداختهی ذهن تلقی کردهاند؛ برخی دیگر اما، از حرکت به مانند حقیقتی انکارناپذیر سخن گفته و آن را مبنای نظام فلسفی خویش قرار دادهاند. در میان فیلسوفان یونانی، اولین کسی که با انکار ثبات، از تغییر و جنبش دائم اشیائی طبیعی سخن به میان آورده، هراکلیتوس است. در میان فیلسوفان مسلمان نیز بیش از همه، ملاصدراست که از جنبش ذاتی جوهر اشیا سخن گفته و آن را یکی از ارکان مهم حکمت متعالیهی خود دانسته است. هراکلیتوس بر مبنای چهار اصل مهم فلسفهی خود، یعنی لوگوس، تغییر، تضاد و وحدت در عین کثرت، به تبیین اصل تغییر و صیرورت در طبیعت پرداخت و آن را ویژگی اساسی و فراگیر و نافذ عالم طبیعت دانست. ملاصدرا نیز با ابتنا بر اصول مهم فلسفهی خود، همچون اصالت وجود و تشکیک وجود، حرکت را از عوارض تحلیلی وجود دانست و ثابت کرد که حیثیت حرکت، از حیثیت وجود اشیا، انفکاکناپذیر است. این مقاله پس از تحلیل اندیشهی هراکلیتوس و مقایسهی آن با آرای ملاصدرا نتیجه گرفته است که بهرغم تفاوتهای آشکاری که میان دیدگاه این دو فیلسوف وجود دارد، ارائهی تفسیر نزدیک به هم و تقریب آرا ایشان دربارهی جنبش ذاتی طبیعت، امری ناممکن نمینماید.
کلید واژگان
۱- هراکلیتوس۲- ملاصدرا
۳- حرکت
۴- لوگوس
۵- تضاد
۶- وحدت در کثرت
۷- اصالت وجود
۸- تشکیک وجود
۹- حرکت جوهری
شماره نشریه
48تاریخ نشر
2013-10-231392-08-01




