چگونگی اهمیت سوژه و کنش در فلسفهٔ ایدئالیستی آلمان و به تبع آن در اندیشهٔ مارکس
(ندگان)پدیدآور
طالب زاده, سیدحمیدصادقیان, محمدنوع مدرک
Textعلمی وپزوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
آنچه در این مقاله در صدد بیان آن هستیم، توضیح دربارهٔ اهمیت سوژه در فلسفهٔ ایدئالیسم آلمانی و پیوند وثیقی است که سوژه در اندیشهٔ هریک از فیلسوفان ایدئالیست با کنش دارد. سپس توضیح و تبیین این مطلب که آنچه در تفکر مارکس شاهد آن هستیم، دقیقاً به نوعی ادامهٔ همین سنت است، به نحوی که هم سوژه و هم کنش آن نقشی محوری و اساسی را در اندیشهٔ مارکس ایفا میکنند. به عبارت دیگر، ایده و طرح خاص این مقاله نشاندادن پیوند مارکس با فلسفهٔ ایدئالیسم آلمان، ذیل توضیح دربارهٔ نقش سوژه و کنش آن در اندیشهٔ وی است. آنچه اساس این مقاله را شکل میدهد طرح این ادعاست که مارکس در درون و ادامهٔ سنت فلسفهٔ ایدئالیستی آلمان گام برداشته است و تفکر وی امتدادی بر آن تفکر است، هرچند اختلافاتی نیز با آن دارد. بدین منظور اهمیت سوژه و پیوند آن با کنش را در تفکر و فلسفهٔ سه فیلسوف بزرگ ایدئالیست یعنی کانت، فیخته و هگل بررسی کرده و سپس نحوهٔ ادامه همین مسیر در تفکر مارکس را در ذیل توضیح دربارهٔ علت جدایی مارکس از فلسفهٔ فوئرباخ نشان خواهیم داد.
کلید واژگان
ایدئالیسم آلمانیکانت
فیخته
هگل
فوئرباخ
مارکس
سوژه
کنش
شماره نشریه
2تاریخ نشر
2017-02-191395-12-01
ناشر
دانشگاه تهرانسازمان پدید آورنده
عضو هیئت علمی گروه فلسفهٔ دانشگاه تهرانکارشناسی ارشد فلسفهٔ علوم اجتماعی دانشگاه تهران




