تمایز نفس و بدن و تبعات آن در مکاتبات میان دکارت و الیزابت
(ندگان)پدیدآور
شهرآئینی, مططفیمصباحی جمشید, پرستونوع مدرک
Textزبان مدرک
فارسیچکیده
در قرن هفدهم در کنار ظهور متفکران دورانسازی که تأثیر مهمی در جهتدهی به جریان تفکر در عصر خود و اعصار بعدی داشتند، امکان رشد فکری زنان بزرگی نیز فراهم شد که به لحاظ استعداد و توانایی عقلانی، از زنان هم دوره جامعه خود به مراتب برتر بودند. این امکان در شرایطی به وجود آمد که زن در آن روزگار به هیچ وجه جایگاه قابلتوجهی نداشت اما کسانی مثل شاهزاده الیزابت، ملکه بوهمیا، توانستند با استفاده از اعتبار خانوادگی و استعداد فردی به مباحثه با بزرگترین و نامیترین متفکر و فیلسوف زمان خود، رنه دکارت بپردازند. الیزابت در مواجهه با یکی از مهمترین مسایل فلسفی مطرح برای دکارت یعنی مسأله تمایز میان نفس و بدن، به کندوکاو فلسفی پرداخت و ماحصل تلاش فکری خویش را در این باره در قالب نامههایی برای دکارت فرستاد و پرسشهایی از او پرسید. در مکاتبات میان الیزابت و دکارت آنچه بیش از هر چیزی توجه خواننده را به خود جلب میکند، تقابل سنت ارسطویی/ دکارتی است این تقابل را در خصوص تعریف حرکت، جوهر، نفس و حیات میتوان بهخوبی مشاهده کرد. ما وقتی به اهمیت مکاتبات الیزابت و دکارت به درستی پی میبریم که بدانیم جوهره پرسشهای الیزابت از دکارت، یعنی نحوه تعامل نفس و بدن، همان چیزی است که توجه فیلسوفان مطرح و بزرگ بعد از دکارت را مانند لایبنیتس، مالبرانش، اسپینوزا، بارکلی و هیوم به خود جلب کرد و سبب شد هر کدام از آنان به نوعی برای یافتن راهحل این معضل بزرگ در نظام دکارتی، نظامهای فلسفی تازهای را پی بیفکنند.
کلید واژگان
تمایز نفس و بدنوابستگی علّی
وابستگی مابعدالطبیعی
امتداد
حرکت
جوهر
شماره نشریه
13تاریخ نشر
2012-08-221391-06-01
ناشر
دانشگاه اصفهانUniversity of Isfahan
سازمان پدید آورنده
استادیار فلسفه دانشگاه تبریزکارشناس ارشد فلسفه (مسئول مکاتبات)
شاپا
2008-80862476-3276




