بررسی مؤلّفههای پسامدرن در داستان «بز زنگولهپا» از محمدعلی علومی
(ندگان)پدیدآور
تاج بخش, پرویننوع مدرک
Textتحلیلی و انتقادی
زبان مدرک
فارسیچکیده
چکیده داستان نویسان پسامدرن برای بازآفرینی اثر هنری و نقد مسائل اجتماعی از نقیضه نویسی بهره میگیرند. داستان «بز زنگولهپا» از محمدعلی علومی داستانی پسامدرنیستی است. در این نقیضۀ درونمایهای مفهوم کلیگرایانۀ متن سنّتی از هم میپاشد و داستان به محل چالش گفتمانهای متضاد بدل میگردد. از مضامین پسامدرن در داستان میتوان به بازتاب سبک زندگی شهری، سیطرۀ گفتمانها در رفتار شخصیّتها، بریدن از سنّتها، جانشین شدن فردیّت به جای آرمانگرایی جمعی و نقش تکنولوژی و فناوری در زندگی امروز اشاره کرد. نویسنده از طریق اتصال کوتاه از جهان واقعیّت به جهان تخیّلی داستان وارد میشود و خط مرزی میان داستان و واقعیّت را فرو میریزد و بر تصنعی بودن اثر تأکید میورزد. اتصال کوتاه در کنار مؤلّفههایی چون عدم اقتدار نویسنده، نوسان زاویۀ دید، وجود روایتهای تو در تو و پایانبندی آزاد از عوامل ایجاد عدم قطعیّت در داستاناند. وجود بینامتنهای گوناگون در داستان و آمیختن شعر و نقیضه و خاطرهگویی سبب پویایی و توسعۀ متن شده است. حضور چند بینامتن در کنار یکدیگر، خواننده را با جهانهای متفاوتی که در یک شبکۀ متنی جای دارند، روبرو میکند. روابط بینامتنی و اتصال کوتاه در برجسته کردن محتوای هستیشناسانۀ اثر نقش مهمی دارند؛ چرا که موجب سیّال شدن مرزهای بین متون مختلف میشوند. این نوشتار با شیوۀ توصیفی- تحلیلی قصد دارد به سوالات زیر پاسخ دهد. 1- کدام مؤلّفههای پسامدرن در داستان بز زنگولهپا دیده میشود؟ 2- نویسنده برای برجسته کردن محتوای وجودشناسانه از چه روشهایی استفاده میکند؟
کلید واژگان
داستان پسامدرنبز زنگولهپا
محمدعلی علومی
نقیضه-پردازی
حوزه معاصر
شماره نشریه
2تاریخ نشر
2017-05-221396-03-01




