نگاهی انتقادی- تطبیقی به رویکرد «سنّت گرایانة» نظریه ونظریه پردازی ادبی درسه اثر نظری کلاسیک

Abstract

<span lang="FA" dir="RTL">سنّت فرهنگی وادبی، مجموعه ای از باورها ،آداب ورسوم و عناصر فرهنگی است که درپهنة تاریخ،از نسلی به نسلی دیگر</span><span lang="FA" dir="RTL">منتقل می شودو بیانگر مفاهیم ادبی وهنری است که به مثابة گنجینه هایی ارزشمند ازگذشتگان برجای مانده <span> </span>وبازتابندة فرهنگ واندیشة ملّت هاست</span><span>.</span><span dir="RTL"> <span lang="FA">ازاین رو، بین ادبیّات و سنّت ،پیوند تعامل آمیزی وجوددارد و بی گمان در پیدایش ادبیّات، سنّت نقش <span> </span>بسزایی دارد. به رغم این موضوع، متأسفانه </span></span><span lang="FA" dir="RTL">تحقیقی که به بررسی سنّت گرایی در آثار کلاسیک ادبی پرداخته باشد تا اکنون کمتر نگاشته شده است . هدف این مقاله، بررسی انتقادی </span><span lang="FA" dir="RTL">–</span><span lang="FA" dir="RTL">تطبیقی رویکرد سنّت گرایانه درسه اثرکلاسیک فارسی نظری وعملی نقدادبی،یعنی </span><em><span lang="FA" dir="RTL">قابوس نامه</span></em><span lang="FA" dir="RTL"> ،<em>چهارمقاله</em> و <em>المعجم فی معاییر اشعار العجم</em> </span><span lang="FA" dir="RTL">است . این بررسی درحوزه های شعرشناسی، وظایف شعر و شاعری ،آرایه های ادبی، عروض پژوهی ونثر شناسی ومباحثی از این گونه است.</span><span lang="FA" dir="RTL"> وجوه مشترک در این سه کتاب عبارتند از : عروض، شعر و <span> </span>ویژگی های آن،وظیفة شعر،ویژگی شاعر،صور خیال و نثر که در این جستار،درهر مبحث رویکردهای سنّت گرایانة آنها بررسی شد. نگاه نظامی عروضی در<em>چهارمقاله </em><span> </span>به مباحث مربوط به شعر و نثر ،سنّتی تر<span> </span>از دو کتاب دیگر است .امّا مطالب کتاب <em>المعجم شمس قیس</em><span> </span>در برابر دو کتاب دیگر، جامع تر می نماید و مؤلّف آن با نگاهی ادیبانه به بحث و بررسی پرداخته است و عنصر المعالی در <em>قابوس نامه</em> طریق تعادل را می پیماید</span>