نفوس فلکی در جهانشناخت سینایی و همانندی آنها با نفوس بشری
(ندگان)پدیدآور
رحمتی, انشاللهنوع مدرک
Textمقاله علمی پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
نفوس فلکی، به منزلة موجودات مجرّدی که (برخلاف عقول) در فعل و تأثیرشان نیاز به جسم دارند، در فلسفه ابنسینا مورد بحث قرار گرفته اند؛ اهمیت بحث دربارة این وجودها، فقط به دلیل جایگاهشان در فلکیات قدیم نیست. میتوان گفت قبول این نفوس از سوی ابنسینا و انکارشان از سوی ابنرشد، تأثیر اساسی در سیر و سرنوشت فلسفه در جهان اسلام و در جهان غرب داشته است. در این نوشتار ضمنِ نشان دادن جایگاه این نفوس در جهانشناخت ابنسینا، برهانِ ابنسینا بر اثبات آنها، مورد بحث قرار گرفته است. سپس نشان داده ایم که چگونه در اثر اعتقاد ابنسینا به نفوس فلکی، راه او از راه فیلسوفان مشائی جدا میشود و او گام در مسیر حکمت مشرقی مینهد. در حقیقت نظریه ابنسینا درباره نفوس فلکی یکی از خاستگاه های حکمت مشرقی اوست. و در نهایت همانندی میان نفوس فلکی و نفوس بشری مورد بحث قرار گرفته است. در اینجا نوعی "دور هرمنوتیکی" برقرار میگردد، به این معنا که راه شناخت نفوس فلکی برای ما انسانها، "خودشناسی" یا تأمل در نفس بشری خویش است، و در عین حال با شناخت نفوس فلکی، خودشناسی ما نیز متحول میشود.
کلید واژگان
عقلنفس فلکی
جسم فلک
حکمت مشرقی
نفوس بشری
دور هرمنوتیکی
شماره نشریه
2تاریخ نشر
2010-02-201388-12-01
ناشر
دانشگاه قمUniversity of Qom
سازمان پدید آورنده
دانشیار دانشگاه آزاد اسلامیتهران مرکزیشاپا
1735-97912538-2500




