روش فرضیه در فلسفة افلاطون

Abstract

در مقالة حاضر روش فرضیه را در فلسفة افلاطون مورد بررسی قرار می‌دهیم و برای این منظور به ترتیب سه محاورة <em>منون</em>، <em>فایدون</em> و <em>جمهوری</em>را-که روش مذکور در آنها به صراحت طرح شده‌اند- مورد واکاوی قرار داده، سیر تغییر نگرش افلاطون دربارة جایگاه و کاربرد روش فرضیه را در حوزة فلسفة نشان می‌دهیم. افلاطون در <em>منون </em>با نظر به هندسه درصدد ارائة روشی است که در فلسفه نیز کاربرد داشته باشد. اما توجه ویژه به روش و اهمیت آن در پژوهش­های فلسفی– در <em>جمهوری</em>- و نیز متعلق راستین معرفت، مثل، سرانجام وی را به بازبینی کارایی و گسترة بکارگیری روش فرضیه در فلسفه وا‌می‌دارد و این امر افلاطون را به روش خاص فلسفه یعنی دیالکتیک رهنمون می‌شود.