تخیل ادبی کهنالگوی آتش در داستان سیاوش از منظر گاستون باشلار
(ندگان)پدیدآور
پورشهرام, سوسننوع مدرک
Textعلمی- پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
آتش در زمان گذشته نقش مهمی در زندگی اقوام هندواروپایی داشت؛ در زمان زرتشت نمود طهارت و پاکی دانسته شد. این عنصر در مزدیسنا نماد زندگی است. قدرت و نیرومندی، درخشندگی و فسادناپذیری، پاکی و پاک کنندگی، از دیگر عواملی است که توجه بشر را به آتش جلب کرد. گاستون باشلار (1884تا 1962م.) معرفتشناس، فیلسوف، منتقد ادبی و از ساختارگرایان آغازین فرانسوی است که درعینحال که به جهان مادی و مسائل روز میاندیشد، به دنیای شعر و شاعری و خیال پردازی شاعرانه نیز میپردازد. تأکید باشلار بر تحلیلهای مربوط به تخیل آتش، یادآور دیدگاههای کارل گوستاویونگ است. در باور وی، آتش عنصری است که میتواند به روشی دوگانه اعتبار یابد که ضد یکدیگرند؛ هم مظهر خیر است و هم نمود شر، در بهشت میدرخشد و در دوزخ میسوزد، هم راحت است و هم عذاب. باشلار بر این باور است که هر شاعری به یکی از عناصر چهارگانه توجه دارد و برای بازشناسی شاعران اصیل، باید به میزان نزدیکی و دوری ایشان از این عناصر توجه کرد. در حقیقت هدف نقد ادبی گاستون باشلار، تربیت خواننده، برای بهترخواندن اثر و یافتن همگراییهای علم و روانشناسی و تخیل در ادبیات است؛ به این ترتیب، این مقاله با نگاهی به عنصر آتش در داستان سیاوش به تفسیر و تبیین پندارههای آغازین تخیل انسان از نگاه فردوسی میپردازد.
کلید واژگان
کهنالگوگاستون باشلار
آتش
سیاوش
شماره نشریه
4تاریخ نشر
2013-06-221392-04-01




