گسست بهمثابۀ سقوط از تشخیص در بوف کور اثر صادق هدایت
(ندگان)پدیدآور
نبى ئیان, پانته آنوع مدرک
Textمقاله پژوهشی
زبان مدرک
فارسیچکیده
در چارچوب نشانه ـ معناشناسی گفتمانی، معنا از فرایندهای پیچیدهای تبعیت میکند. نشانه ـ معناها در درون فرایند گفتمانی تضمینکنندۀ کنشِ ایجاد معناهای زنده و پیوسته درحال شکلگیری هستند. نشانه ـ معناشناسی، کارکرد سنتی معنا را بهسوی کارکردی گفتمانی که در آن هیچ معنای ازپیش محقَقی وجود ندارد، سوق میدهد. به همین دلیل میتوان صنعت تشخیص، یکی از صنایع ادبی، را از منظر نشانه ـ معناشناسی و از دیدگاهی گفتمانی بررسی کرد. بدیهی است که عوامل بسیاری در ایجاد روند تشخیص و تبدیل اُبژه به سوژه نقش دارند. در این حالت، تشخیص میتواند سیر صعودی داشته باشد و فرایند اوج معنایی را طی کند. ولی گاه باید درنظر داشت که عوامل متعددی در یک روایت، در تبانی با هم میتوانند توانایی کنشگر یا سوژه را محدود کرده، او را به اُبژه یا شیء تبدیل کنند. این دگرگونی نتیجۀ امری فرایندی است که سبب میشود تا از تشخیص بهسوی سقوط آن پیش رویم. پس روند تشخیص میتواند مسیر معکوس، یعنی سیر نزولی، داشته باشد. در میان کارکردهای مورد بررسی، کارکرد نوستالژیک، خلسهای و اسطورهای گفتمان را در رمان بوف کور بهعنوان عامل گسست و یکی از اصلیترین عوامل اثرگذار در سقوط از تشخیص یافتیم. هدف این مقاله بررسی نحوۀ ایجاد گسست از طریق پیدایش فضای تَنشی در روایت بوف کور هدایت و نقش آن در سقوط از تشخیص از دیدگاه نشانه ـ معناشناسی گفتمانی است.
کلید واژگان
واژههای کلیدی: فرایندروایت
تشخیص
گسست
نوستالژی
خلسه
اسطوره
بوف کور
شماره نشریه
1تاریخ نشر
2019-08-231398-06-01




